وبلاگ شخصی جابر جعفری

وبلاگ شخصی جابر جعفری

سلام بازدید کننده گرامی به وبلاگ شخصی جابر جعفری خوش آمدید این وبلاگ جهت انتشار پستهای شخصی اینجانب با موضوعات متنوع و گاها انتشار مهمترین رویدادهای زادگاهم شهر کارچان ایجاد گردیده است قبلا از حسن توجه شما کمال تشکر را دارم
وبلاگ شخصی جابر جعفری

وبلاگ شخصی جابر جعفری

سلام بازدید کننده گرامی به وبلاگ شخصی جابر جعفری خوش آمدید این وبلاگ جهت انتشار پستهای شخصی اینجانب با موضوعات متنوع و گاها انتشار مهمترین رویدادهای زادگاهم شهر کارچان ایجاد گردیده است قبلا از حسن توجه شما کمال تشکر را دارم

شناخت انواع سر دردها راههای کنترل و درمان آنها


آخرین باری که سردرد گرفتید کی بود؟ شما هم جزو کسانی هستید که اگر هفته‌ای چندبار سردرد نگیرند، روزگارشان نمی‌گذرد؟ اگر اینطور است، با ما همراه باشید تا
بیشتر درباره سردرد، علت‌های آن و روش‌های کنترل آن بدانید. یادتان باشد که برخی سردردها هستند که باید جدی گرفته شوند و حتما برای آنها به پزشک مراجعه کنید.
با دکتر رضا رشیدی، پزشک عمومی درباره سردرد صحبت کردیم تا مهم‌ترین سردرد‌ها و خطرناک‌ترین‌هایشان را بشناسیم.

شایع‌ترین ناخوشی زندگی

سردرد‌ها از شایع‌ترین ناخوشی‌هایی هستند که در طول عمرمان تجربه می‌کنیم؛ چرا می‌گوییم ناخوشی؟ چون سردرد همیشه نشانه یک بیماری نیست. مثلا گاهی تحت‌تأثیر
عوامل محیطی یا شرایط روحی اتفاق می‌افتد. اما در هر صورت، آزار‌دهنده و فلج‌کننده است. آنقدر که خیلی از انجمن‌های علمی در کشورهای اروپایی به‌دنبال تصویب
قوانینی هستند که در محیط کار، بیشتر هوای مبتلایان به سردرد را داشته باشند و امکان مرخصی‌های بیشتری برای این افراد فراهم کنند. شاید بد نباشد بدانید نتیجه
یک تحقیق در دانمارک نشان می‌دهد، ۴۳درصد از افراد مبتلا به میگرن و ۱۴درصد از افراد مبتلا به سردردهای تنشی، حداقل یک روز در سال را به‌دلیل سردرد، مرخصی استعلاجی
می‌گیرند که این زمان، ممکن است به یک هفته مرخصی هم برسد.

با انواع سردردها آشنا شوید

سردرد‌ها انواع متفاوتی دارند و به بیش از ۱۵۰ نوع دسته بندی می‌شوند. اما شایع‌ترین‌های آنها عبارتند از:

سردردهای تنشی یا عصبی: این سردرد‌ها با انقباض ماهیچه‌های سر و گردن شروع می‌شوند و از پشت سر شروع شده، به سمت جلو می‌آیند. ویژگی این سردرد این است که مثل
یک سیکل سینوسی، کم و زیاد می‌شود؛ یعنی در لحظاتی احساس می‌کنید سردردتان کم شده و در دقایقی، سردرد و سنگینی و فشار سر را تجربه می‌کنید. این وضعیت برای مدت
طولانی ادامه دارد و با خوردن مسکن و استراحت، کاهش پیدا می‌کند.

سردردهای میگرنی: این سردرد‌ها شایع و بسیار دردناکند، روی عملکرد فرد اثر می‌گذارند و به‌شدت او را ناتوان می‌کنند. سردردهای میگرنی یک سمت سر را در برمی‌گیرند
و فشار زیادی را روی گیجگاه شما وارد می‌آورند. حالت نبضی یا کوبه‌ای دارند و شدتشان به حدی است که ممکن است در راه رفتن هم مشکل پیدا کنید و هر نور و صدایی
باعث آزارتان شود. دلیل اصلی سردرد میگرنی، انقباض رگ‌های خونی است و ممکن است از 4-3 ساعت در روز شروع شود و تا یک هفته کامل ادامه پیدا کند. این سردرد‌ها
در وضعیت حاد خود، یک تا ۴بار در‌ماه تکرار می‌شوند.

سردردهای خوشه‌ای: این سردرد‌ها نسبت به سردردهای عصبی و میگرنی کمیاب‌ترند اما همچنان جمعیت زیادی را دچار می‌کنند. ویژگی این سردرد‌ها، پخش شدن درد در کل
سر است. یک یا هر دوچشم قرمز و دچار آبریزش می‌شود و پلک هم افتادگی پیدا می‌کند. این سردرد‌ها که در مردان شایع‌تر از زنان است، حالت سوزنی شدن و سوزش را در
پشت چشم‌ها به‌وجود می‌آورند و به‌صورت دوره‌ای، سراغ فرد مبتلا می‌آیند؛ یعنی ممکن است در یک دوره پی در پی دچار این نوع سردرد شوید و در یک دوره چند‌ماهه
یا چند ساله خبری از سردرد نباشد. سرگیجه، دید نامنطبق و مشکل در راه رفتن هم در این سردرد‌ها دیده می‌شود. بعضی وقت‌ها اکسیژن درمانی (تنفس اکسیژن خالص) در
مرحله اول سردرد، درد را متوقف می‌کند. اگر به این نوع سردرد مبتلا شدید، سیگار نکشید و فعالیت‌های استرس زا انجام ندهید.

سردردهای سینوسی: همه کسانی که مبتلا به سینوزیت هستند، این نوع سردرد را تجربه می‌کنند. سردرد سینوسی دردی تیز و عمیق را در گونه و پیشانی و بینی شما به‌وجود
می‌آورد و با تب و التهاب گوش و بینی همراه است.

سردردهای هورمونی: تجربه این سردرد‌ها را بیشتر خانم‌ها دارند. معمولا در دوران قاعدگی، بارداری و یائسگی، یعنی در دوره‌هایی که تحولات هورمونی نسبتا زیادی
در خانم‌ها اتفاق می‌افتد، سردرد هم تجربه می‌شود. گاهی حتی مصرف قرص‌های ضد‌بارداری هم باعث بروز سردرد می‌شود.

اما آنچه باید درباره سردردها بدانید :

بیشتر سردرد‌ها جنبه ارثی دارند؛ یعنی اگر یکی از اطرافیان شما دچار میگرن باشد یا سردردهای عصبی را تجربه کند، احتمالا شما هم این نوع سردرد‌ها را تجربه خواهید
کرد.

اگر سردرد شما همزمان با مطالعه، تماشای تلویزیون یا نگاه کردن به تخته شروع می‌شود، یا اگر برای مدت طولانی سردرد دائمی دارید، به‌احتمال زیاد دچار ضعف بینایی
شده‌اید.

فشار خون بالا هم می‌تواند عامل سردرد باشد. این نوع سردرد معمولا در ناحیه پس سر است و با درمان فشار خون از بین می‌رود.

اگر دندان شما عفونت داشته باشد درد از ناحیه صورت شروع می‌شود و به‌تدریج در تمام سرتان منتشر خواهد شد.

آلودگی هوا، دود سیگار، بوی مواد شیمیایی خانگی یا عطر‌ها، سر و صدا، تابیدن نور شدید و مستقیم به چشم، خوردن برخی غذا‌ها و تغییرات آب و هوایی هم باعث بروز
سردرد می‌شوند، اما مدت کوتاهی بعد از دور شدن از منشا سردرد، علایم آن کاهش پیدا می‌کند.

سردرد علامت بسیار مهمی است که نباید از کنار آن به سادگی بگذرید. درست است که بیشتر سردرد‌ها با خوردن مسکن، استراحت و آرامش داشتن از بین می‌روند، اما اگر
سردرد مستمری را تجربه کردید، باید حتما به پزشک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید. متخصص با سی تی اسکن یا‌ام آرآی می‌تواند دلیل سردرد شما را دریابد.

سردردهایی که باید جدی بگیرید

برخی سردرد‌ها آنقدر مهم و جدی هستند که باید در نخستین فرصت به پزشک مراجعه کرده یا حتی راهی اورژانس بیمارستان شوید.

آنوریسم: گاهی وقت‌ها بیمار می‌گوید که درد شدیدی را در سر تجربه می‌کند. آنقدر که توان ایستادن روی پا را ندارد، معمولا داد و فریاد بیمار بلند است و احساس
می‌کند از شدت سردرد خواهد مرد. این نشانه یک عارضه بسیار جدی به نام آنوریسم است. آنوریسم به تورم دیواره رگ یا مویرگ‌های مغزی گفته می‌شود که با پاره کردن
مویرگ، یک وضعیت به‌شدت اورژانسی را به‌وجود می‌آورد که اگر به موقع اقدام نشود، بسته به اینکه رگ پاره شده در کدام قسمت مغز باشد می‌تواند باعث معلولیت یا
حتی مرگ شود.

سردردهای پشت چشم: این سردرد‌ها به‌صورت درد گنگ مداوم پشت حدقه چشم تجربه می‌شود و نشان‌دهنده فشاری است که از سوی چشم ایجاد شده. این سردرد‌ها، پزشک را مشکوک
به بیماری آب سیاه یا تومور مغزی می‌کند و ممکن است به سرعت دستور‌‌ ام‌آرآی یا حتی بستری شدن بیمار را بدهد.

مننژیت: مننژیت یا التهاب پرده مننژ مغز هم باعث بروز سردرد می‌شود. سردرد در این بیماران، سنگین و فشرده است، تمام سر را در بر می‌گیرد و جالب اینکه با استراحت
کمتر می‌شود، اما به محض اینکه که کمترین حرکت بدنی را شروع کنند، سردرد شدت می‌گیرد. معمولا تب و سفتی گردن هم در این سردرد‌ها دیده می‌شود.

تومور مغزی: اگر اوایل صبح سردرد شدیدی را تجربه کردید یا شب‌ها به‌دلیل سردرد از خواب بیدار شدید، اگر سردردتان با عطسه و سرفه یا تکان دادن سر تشدید می‌شود،
اگر سردردتان با استفراغ غیرقابل کنترل همراه است یا تاری دید و بی‌حسی دست و پا دارید، باید در سریع‌ترین زمان ممکن به پزشک مراجعه کنید. تومورهای مغزی معمولا
چنین علایمی دارند و تنها راه تشخیص‌شان ‌ام‌آر‌آی و سی تی اسکن است.

برگرفته از : سلامت نیوز
 
--

---

 

موجودات عالم یک شئ واحد را چگونه میبینند


تا حالا فکر کرده‌اید که یک شئ واحد در دید موجودات مختلف چگونه دیده می‌شود. در این مطلب به این موضوع پرداخته ایم.

ابن هیثم و دانشمندان هم‌عصر او تصور می‌کردند اشعه‌ای که از چشمان ما بیرون می‌آید و به اجسام برخورد می‌کند باعث دیده شدن اجسام و دنیای پیرامون ماست. مثل
«چشمتان روشن» هم از همین جا آمده و کنایه از بینا بودن و سالم بودن چشم است. اما امروزه مطمئن هستیم که‌ این ایده اشتباه است. اجسام نورانی نور خود را به چشمان
ما می‌رسانند و اجسام غیرمنیر نورخورشید یا دیگر اجسام منیر را بازتاب می‌کنند. این نور به چشمان ما می‌رسد و با گذر از چشم به سلول‌های گیرنده نور داخل آن
می‌رسد و در نهایت مغز ما سیگنال‌های عصبی را بازشناسی و تحلیل می‌کند و ما تصوری از دیده شدن جسم داریم. اما آیا واقعا همه جانوران چیز‌های یکسان را مانند
هم می‌بینند؟ آیا دنیا برای همه همان‌طور و به همان رنگ و وضوحی است که ما می‌بینیم؟ در این مقاله یک منظره‌ی واحد را از دید موجودات مختلف می‌بینیم با این
امید که چشم همه شما همیشه روشن باشد و همه بتوانیم زیباترین تصاویر را از دنیای پیرامونمان ببینیم.

از چشم به عنوان سلطان اندام‌های بدن نام برده‌اند. ما تقریبا تمام فعالیت‌هایمان را به واسطه حضور چشم انجام می‌دهیم. البته برای همه جانوران چنین نیست. برای
ما چشم وظیفه تعیین شکل و رنگ و روشنایی و تاریکی محیط پیرامون را برعهده گرفته است. همچنین این چشم ماست که می‌تواند عمق دنیا را تشخیص دهد و دنیایی سه بعدی
را برای ما بسازد. اما در دیگر جانوران الزاما همه اینها با هم رخ نشان نمی‌دهد. دانشمندان تاریخ طبیعی معتقدند که نخستین بار حدود ۶۰۰ میلیون سال قبل(یعنی
حدود دوره کامبرین در دوره‌های زمین‌شناسی) بود که اندامی به عنوان چشم شکل گرفت و موجودات توانایی دیدن یا درک و احساس نورانی از محیط را به دست آوردند و امروزه
تقریبا ۹۶درصد جانوران از نعمت دیدن (هر یک در سطحی و به گونه‌ای) برخوردار هستند.
در مهره‌داران و بعضی از نرم‌تنان ساختار چشم به ‌این شکل است که نور از لنز و فضای داخل چشم که مملو از ماده‌ای شفاف و ژل مانند است گذر می‌کند و به لایه‌ای
از سلول‌های حساس به نور که در ته چشم جا گرفته (شبکیه) برخورد می‌کند. سلول‌های شبکیه در دو شکل مخروطی و استوانه‌ای روی شبکیه ردیف شده است. سلول‌های مخروطی
رنگ‌ها را به خوبی تشخیص می‌دهند و سلول‌های استوانه‌ای به نور (حتی نورهای کم)حساس هستند. با رسیدن نور به‌این سلول‌ها، یک نشانه عصبی از طریق اعصاب به مغز
می‌رسد و در نهایت مغز با تحلیل این نشانه عصبی تصویری را از آنچه مقابل چشمان ماست برای صاحبش می‌سازد.
در مارها، دوزیستان، ماهی‌ها و بسیاری از سرپایان ساختار خیلی متفاوت است و تقریبا می‌توان آنها را با یک دوربین عکاسی مقایسه کرد؛ یعنی یک لنز ساده ثابت که
تصویر را تشکیل می‌دهند. بنابراین در بسیاری از شرایط متغیر محیطی نمی‌توانند تصاویر مناسبی از محیط دوروبرشان ببینند. اما گونه‌ای دیگر از چشم‌ها هستند که
به نام چشم‌های مرکب شناخته می‌شوند. تقریبا همه بندپایان (شامل حشرات) چنین چشمی دارند. در این حالت، تعداد زیادی چشم ساده کوچک با لنز‌های جداگانه و حتی سلول‌های
حساس به نور کاملا جداگانه در کنار هم قرار می‌گیرند و تصویری دانه دانه و کم‌‌کیفیت از دنیا را برای موجود می‌سازند. هر چند این چشم‌ها تصاویری دانه‌دانه می‌سازند
اما چند قابلیت منحصر به فرد دارند؛ نخست اینکه میدان دیدشان بسیار باز است. آنها گاه تا ۳۶۰ درجه زاویه دید دارند؛ یعنی تقریبا چیزی از زیر چشمشان درنمی‌رود.
از سوی دیگر چنین چشم‌هایی به‌شدت به حرکت حساس هستند. آنها کوچک‌ترین حرکات را می‌توانند ببینند (حالا می‌دانید چرا گرفتن یک حشره مثل مگس کار سختی است؟).
بعضی موجودات مثل گونه‌هایی از زنبورها بیش از ۲۸۰۰۰ چشم کوچک را کنار هم دارند و در بعضی دیگر فقط ده عدد چشم کوچک، یک چشم مرکب را می‌سازند. بعضی از موجودات
چشم‌هایی دارند که با دقت زیادی رنگ‌ها را از هم تفکیک می‌کنند. مثلا گونه‌ای از میگوها با چشمان پیچیده‌ای که دارند می‌توانند بیش از ۲۰ میلیون رنگ را با دقت
زیادی از هم تفکیک کرده و شناسایی کنند.

تو چی می‌بینی؟ من چی می‌بینم؟

وقتی به یک منظره نگاه می‌کنید چه می‌بینید؟ شاید پرسش بیهوده‌ای به نظر بیاید. خب معلوم است…همه همان منظره را می‌بینید اما فلاسفه پاسخ‌های دیگری برای این
مورد دارند. آنها معتقدند الزاما آنچه من می‌بینم با آن چیزی که شما از همان منظره می‌بینید برابر نیست… البته بیایید از این موضوع بگذریم. بحث پیچیده‌ای است
که در فلسفه و هرمنوتیک و ….جای دارد. اما واقعا در دنیای زیست شناسی این سوال خیلی سوال مهمی است؛ اینکه اگر موجودات مختلف با ساختار‌های چشمی مختلفی که دارند
به یک منظره نگاه کنند چه چیزی از آن را می‌بینند. به عبارت دیگر دنیای مورد مشاهده ما آدم‌ها با دنیای زنبورها و دیگر جانوران چه تفاوتی دارد؟
بیایید چند جانور مختلف را در نظر بگیریم و یک منظره واحد و یکسان را در برابر چشمانشان بگذاریم و آنگاه ببینیم آنها چه می‌بینند و چه درکی از آن منظره دارند.
حاضرید؟ آغاز کنیم…

طبیعی و انسانی | انسان با دید ۱۲۰ درجه

منظره زیبایی است. یک شکارچی پیر با لباس قرمز چهار راه و کلاه شال مخصوص در حال قایقرانی در یک رودخانه آرام است. پشت سر او یک نیزار و جنگل دیده می‌شود. گیهان
به آرامی تکان می‌خورند . درست جلوی آدم مورد نظر ما یک اسب و یک سگ در خشکی ایستاده‌اند. سگ کوچولو ورجه وورجه کنان به بازی مشغول است. او حسابی با حشراتی
که بالای سرش وزوزکنان جلو و عقب می‌روند سرگرم است. یکی از آنها یک زنبور چاق و چله زرد رنگ است. یک نفر هم آن میانه‌ها دارد یک اسب را با خودش می‌برد تا در
اصطبلش ببندد. آدم مورد نظر ما برای اینکه بتواند همه منظره را ببیند مدام سرش را تکان می‌دهد و به چپ و راست نگاه می‌کند. او نمی‌تواند همه منظره را یکجا ببیند.
میدان دید او چندان باز نیست، برای همین باید گردنش را بچرخاند. در این صورت می‌تواند جاده دوردست سمت چپ و مزرعه سمت راست را هم ببیند. در غیراین‌صورت خیلی
از بخش‌های این منظره زیبا را از دست می‌دهد. او رنگ‌های متنوعی را می‌بیند و می‌تواند عمق میدان را درک کند. بعضی چیزها در دور‌ها هستند و بعضی چیزها همین
نزدیکی‌ها. این کار را می‌تواند با دید دوچشمی‌اش انجام دهد. چون هر دو چشمش در فاصله‌ای مناسب از هم قرار دارند و دو تصویر با اختلاف زاویه‌ای مناسب می‌سازد.
این دو تصویر در مغزش با همدیگر ترکیب می‌شوند و تصویری سه بعدی از دنیا را برایش می‌سازد. در نتیجه او می‌تواند ابعاد سه‌بعدی هر چیزی را درک کند مگر آنکه
آن اجسام آن‌قدر از او دور باشند که دیگر تصاویر تشکیل شده از هر یک از چشم‌ها با هم تفاوتی نداشته باشند. در این‌صورت او نمی‌تواند اجسامی را که در خیلی دوردست‌ها
قرار دارند سه بعدی ببیند.

جهان دو تکه | اسب با دید ۲۳۰ درجه

اسب سرش را بالا گرفته و با دقت به دنیای پیرامونش نگاه می‌کند. او برای دیدن سرش را زیاد حرکت نمی‌دهد. اگر هم این کار را می‌کند برای بهتر دیدن نیست. چشمان
او در دو سوی سرش قرار گرفته‌اند. بنابراین زاویه بسیار بزرگی از منظره پیرامونش را می‌بیند. این برای فرار از دست شکارچیان (در طبیعت) خیلی کارآمد است. به
عبارتی اگر می‌خواهید یواشکی به یک اسب نزدیک شوید فکر نکنید که می‌توانید از پشت سرش این کار را بکنید چون او هر دو طرف بدنش را تا نزدیک پهلویش به راحتی و
بدون تکان دادن سر می‌بیند. اما هر چیزی ایراد‌های خودش را دارد. در اسب‌ها هر یک از چشمان مستقل عمل می‌کنند. بنابراین اسب ما دید سه بعدی خوبی ندارد و به
عبارتی دور و نزدیک را خیلی خوب متوجه نمی‌شود. از سوی دیگر چون چشمان اسب در کنار صورتش قرار دارند، بنابراین نقطه کور هم دارد. درست جلوی صورتش (نزدیک پوزه)
را نمی‌تواند ببیند. راستی اسب‌ها در دیدن مناظر کم نور مهارت خاصی دارند و شب‌ها به خوبی دنیا را می‌بینند اما در عوض رنگ‌ها را به خوبی تفکیک نمی‌کنند. اسب
دنیا را خیلی کمرنگ و بیشتر به رنگ خاکستری که کمی ته‌مایه سبز و آبی دارد می‌بیند.

خاکستری با ته‌مایه‌های رنگی | مار با دید ۹۰ درجه




مار کنار دریاچه ، طی روز از یک جفت چشم معمولی استفاده می‌کند؛ مثل همه مهره‌داران دیگر. او رنگ‌ها را چندان جدی تشخیص نمی‌دهد. او هم دنیا را خاکستری‌ای با
ته مایه‌های رنگی اندکی می‌بیند. تصویری سه بعدی از دنیا می‌بیند که البته کمی با آنچه ما می‌بینیم متفاوت است. چون او بیشتر زندگی‌اش را روی زمین می‌خزد! البته
مهم‌ترین خصیصه این چشم‌ها حساسیت فوق‌العاده آنها به حرکت است. او کوچک‌ترین حرکتی را متوجه می‌شود و تقریبا اصلا به چیزهایی که ساکن و بی‌تحرک هستند توجه
نمی‌کند یا شاید بهتر است بگویم اصلا آنها را نمی‌بیند. اما ویژگی دیداری مارها این تصویر نیست. او شب‌ها استفاده از چشم‌های معمولی‌اش را کنار می‌گذارد. حفره
کوچکی که روی سرش دارد چشم شب‌بین اوست. او با این چشمش تابش‌های فروسرخ اجسام و مناظر را می‌بیند. به ‌این ترتیب در تاریکی مطلق شبانه هم می‌تواند حرارت اجسام
را با دقت کم نظیری دریافت کند و دنیا را به خوبی روز(یا حتی بهتر از آن) ببیند.

با رنگ‌هایی متنوع‌تر از انسان | عقاب با دید ۱۲۰ درجه

پرندگان دید جالبی دارند. آنها کاملا سه بعدی می‌بینند و البته گونه‌های شکارچی‌شان (مثل عقاب)با دقتی باور نکردنی این کار را انجام می‌دهند. آنها از چند صدمتر
دورتر می‌توانند موقعیت شکار را در سه بعد تشخیص دهند و به شکار بپردازند. اما نکته دیگری که در دید پرندگان متمایز است اینکه آنها رنگ‌های بیشتری را می‌توانند
تشخیص دهند. بنابراین مثلا رنگ زرد برای این جانوران چندین تعریف مختلف دارد. از سوی دیگر بسیاری از پرندگان بخش‌هایی از نور فرابنفش را هم می‌بینند. پس پرندگان
رنگ‌هایی را می‌بینند که ما آدم‌ها اصلا نمی‌شناسیمشان. بنابراین تقریبا نمی‌توان آنچه را که یک پرنده می‌بیند درک کنیم. یک کارکرد دیگر چشم پرندگان شکاری،
زوم کردن روی بخش‌هایی از تصویر است.

محدودیت رنگ؛ سبز و زرد و آبی | زنبور با دید ۱۶۰ درجه

زنبور‌ها هم درست مثل بقیه حشرات دنیا را می‌بینند. آنها هم چشم‌های مرکب زیادی دارند اما یک فرق بسیار مهم بین دید آنها و دیگر حشرات وجود دارد. زنبورها رنگ‌های
بسیار کمی را می‌بینند و تقریبا همه دنیا را با ترکیبی از رنگ‌های سبز و زرد و آبی می‌بینند. البته زنبورها به جز این چشم‌های مرکب، چشم‌های سه‌گانه دیگری دارند
که هیچ شکل و رنگی را نشان نمی‌دهند و فقط به نور حساسند و می‌توانند روشن و تاریکی را نشان دهند.

سیاه و سفید با حساسیت بسیار | خرچنگ با دید ۱۸۰ درجه

خرچنگ‌ها هم مثل حشرات چشم مرکب دارند اما چشم آنها هم از نظر تعداد چشم‌های ریز و هم از نظر ساختار خیلی ساده‌تر و ابتدایی‌تر از چشم حشرات است. تنها ویژگی
مهم چشم خرچنگ‌ها دقت و حساسیت بسیار زیاد آنها در تشخیص حرکت است. البته آنها به تمام معنی رنگ را نمی‌بینند. بلکه دنیا را سیاه و سفید مطلق می‌بینند. حتی
می‌توان گفت که آنها خاکستری‌های کمی هم دارند که متوجه‌اش بشوند.

انسانی و سیاه و سفید | کوسه با دید ۱۶۰ درجه

چشم کوسه‌ها از نظر ساختاری خیلی به چشم ما آدم‌ها شبیه است. تقریبا فرق ویژه‌ای بین چشم ما و آنها وجود ندارد به جز آنکه شبکیه چشم کوسه‌ها سلول‌های مخروطی
ندارند. این به آن معنی است که کوسه‌ای که از درون آکواریوم به منظره مورد نظر ما نگاه می‌کند همه دنیا را با دقت نسبتا خوبی و کاملا سیاه و سفید می‌بیند. البته
توان مغز کوچک کوسه از مغز ما کمتر است. بنابراین وضوح تصویری که کوسه می‌بیند از دید ما کمتر است. یکی دیگر از دلایل کم بودن وضوح این است که شبکیه چشم کوسه
کمترین نورها را هم دریافت می‌کند. نورهای شدیدی که از سلول‌های شبکیه به مغز می‌رسند این وضوح کمتر را توجیه می‌کنند.

دید در شب | سگ با دید ۲۳۰ درجه

سگ‌ها برخلاف اسب‌ها دید دوچشمی دارند. پس آنها هم می‌توانند مناظر را سه بعدی ببینند. البته میدان دیدشان از ما آدم‌ها بیشتر است. آنها چشمانی تیزبین دارند
و در تاریکی شب هم بهتر از ما دنیا را می‌بینند. نکته مثبت دیگر در دید آنها این است که آنها با سرعت باورنکردنی‌ای می‌توانند حرکات بسیار ریز اجسام را تشخیص
دهند. البته یک اختلاف بسیار مهم دید آنها با دید ما آدم‌ها این است که امروزه تقریبا مطمئن هستیم که سگ‌ها (و همه گربه‌سانان) کوررنگ هستند. آنها دنیا را سایه‌هایی
خاکستری می‌بینند که رنگ قرمز و سبزشان بی‌معنی است. به عبارتی آنها در تصویری که می‌بینند رنگ سبز و قرمز قابل تفکیک نیست.
 
شش‌ضلعی‌های کوچک | مگس با دید ۱۸۰ درجه

مگسی که بالای سر ما وزوزکنان می‌چرخد و حرکت می‌کند دنیا را واقعا عجیب می‌بیند. او یک جفت چشم مرکب دارد. صدها یا حتی هزاران چشم ریز و کوچک کنار هم دیگر
قرار می‌گیرند و چشم حشره را می‌سازند. برخلاف تصور بسیاری از مردم این چشم‌های ریز ریز تصاویر متعددی از یک منظره را شکل نمی‌دهند بلکه هر یک از این چشم‌های
ریز بخشی از تصویر اصلی را می‌سازند و مغز حشره تصاویر فوق را کنار هم قرار می‌دهد و در نهایت حشره می‌تواند تصویری کلی از دنیای اطرافش را ببیند. این تصویر
مانند شش ضلعی‌های کوچک کنار هم قرار می‌گیرند. مگس نمی‌تواند تصویر واضحی از اطراف را برای خودش بسازد اما در عوض ریزترین حرکات را می‌تواند متوجه شود و مغز
مگس این توانایی را دارد که با سرعت خارق‌العاده‌ای هر حرکتی را آشکارسازی کند. از سوی دیگر چشمان مگس (و بسیاری از حشرات دیگر که چشم مرکب دارند) همه زوایای
اطراف را نمایش می‌دهند. مگس رنگ‌های زیادی را شناسایی نمی‌کند در حالی که مثلا یک پروانه تعداد بسیار زیادی رنگ را تشخیص می‌دهد.

منبع
مجله آنلاین ایران‌سان | www.IranSun.net
 
--

---

 

زیردریایی چیست و چه کاربردهایی دارد؟

با سلام خدمت شما بازدید کننده گرامی خداوند متعال به انسان قدرت عقل و خرد بخشید و او را به دیگر موجودات عالم برتری داد انسان نیز از عقل خود بهره گرفته و روز به روز به دانش خود در کشف عجایب آسمانها و زیر دریا ها میپردازد به دنبال این کشفیات بشر توانست به اختراع هواپیما برای رفتن به پهنه آسمان و  اختراع زیر دریایی برای نفوذ به اعماق دریا موفق گشت.در این پست میخواهم شما را با مشخصات یک زیر دریایی تاریخچه ساخت زیر دریایی و کاربردهای مختلف آن آشنا سازم امید که مورد قبول واقع گردد.


زیر دریایی چیست؟

زیردریایی یک وسیلهٔ نقلیه  شناور است که می‌تواند در زیر سطح آب حرکت کند و به ژرفاهایی برسد که غواصان به آن دسترسی ندارند. زیردریایی ممکن است از نوع غیرنظامی
(علمی یا گردشگری) باشد یا از نوع نظامی. زیردریایی‌های نظامی با زرادخانه‌ای از جنگ‌افزارها، به ویژه اژدر و موشک مسلح شده‌اند. پیشرفت بزرگ در ساخت زیردریایی‌ها
معرفی انرژی هسته‌ای به این عرصه بود که باعث شده تا شعاع عمل زیردریایی‌های هسته‌ای به‌طور قابل توجهی افزایش پیدا کند.

زیردریایی‌های هسته‌ای با داشتن برق کافی برای ایجاد اکسیژن از الکترولیز آب دریا دیگر نیاز به بالا آمدن منظم و مکرر به سطح آب را ندارند و بنابراین بدون نیاز
به سوخت‌گیری قادرند تقریبا به طور نامحدود در زیر آب دریا بمانند. تنها محدودیت تامین تجهیزات مصرفی خدمه هم‌چون مواد غذایی، آب شیرین و لوازم بهداشتی و غیره‌است.
انرژی هسته‌ای گران است و بنابر این ارائه و کاربرد آن تنها برای زیردریایی‌های نظامی محفوظ می‌باشد.

بدنه زیردریایی‌ها دارای یک حفره طولی است که می‌تواند با هوا یا آب پر شود. برای فرورفتن در آب مخازنی را در بدنه با آب پر می‌کنند و برای بازگشت به سطح آب
هوای فشرده‌ای که در مخازن تحت فشار قرار دارد رها شده و مخازن را پر از هوا می‌کند. پروانه‌های زیردریایی توسط هواپیماهای آب‌نشین به بدنه وصل می‌شوند.




تاریخچه ساخت زیردریایی‌ها

در زیردریاییهای اولیه از نیروی دست برای حرکت دادن زیر دریایی در اعماق کمک گرفته می‌شد. در سال ۱۶۲۰ شخص بنام ون دربل اولین زیردریایی را ساخت که می‌توانست
در عمق ۴٫۵ متری حرکت کند. حجم داخل این زیردریایی بسیار کم بود، بطوریکه فقط یک نفر می‌توانست داخل آن قرار گیرد و برای حرکت دادن آن در عمق به یک فرد بسیار
نیرومند نیاز بود تا بتواند پره‌های جلو و فوقانی را بچرخاند. درحدود سال ۱۷۷۰، دیود باشنل زیردریایی را طراحی کرد که می‌توانست به کمک دست و پدالهای پایی حرکت
کند.

حدود ۳۰ سال بعد روبرت فولتون، زیردریایی دیگری ساخت که ۳ نفر گنجایش داشت و برای اولین بار، بالهایی برای تنظیم عمق در زیردریایی تعبیه شد. فولتون سپس تلاش
کرد تا زیردریایی دیگری با موتور بخار بسازد. مشکل طراحی این موتورها در آن بود که در زیر آب اکسیژن نبود. بنابراین موتوری طراحی شد که ابتدا آب در سطح آب داخل
مخزنی با موتور دیزل (با سوخت گازوئیل) داغ و تبدیل به بخار می‌شد، سپس موتور خاموش می‌شد و زیردریایی به داخل آب شیرجه می‌زد و تا وقتی که بخار داخل مخزن سرد
نشده بود، زیردریایی می‌توانست با موتور بخار در عمق دریا حرکت کند.

در سال ۱۸۶۰ زیردریایی دیگری طراحی شد که بطور کامل زیر آب نمی‌رفت و از طریق لوله‌ای که به سطح آب راه داشت، اکسیژن را برای سوخت موتور به داخل زیردریایی مکش
می‌کرد. در سال ۱۹۰۴ اولین زیردریایی که با موتور دیزل - الکتریکی کار می‌کرد، در فرانسه ساخته شد. موتورهای دیزل در سطح آب، باطری‌های الکتریکی را شارژ می‌کردند
و سپس زیردریایی در آب فرو می‌رفت. در این هنگام موتور دیزل خاموش می‌شد و موتور الکتریکی به کمک باطریهای شارژ شده، زیردریایی را حرکت می‌داد.



پیشینه کاربرد

زیردریایی برای نخستین بار در زمان جنگ داخلی آمریکا استفاده شد. در جنگهای جهانی اول و دوم بویژه جنگ جهانی دوم نبرد زیردریایی‌ها یکی از ویژه‌ترین نبردهای
آن جنگ شمرده می‌شود که از آن فیلم‌های زیادی ساخته شده‌است.

در دوران جنگ سرد آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی هر کدام روی به ساخت زیر دریایی اتمی کردند. این زیر دریایی‌ها توانایی ترابری و شلیک موشکهای بین قاره‌ای با
کلاهک هسته‌ای دارند. نام زیر دریایی هسته‌ای بخاطر داشتن موتور با سوخت هسته‌ای است که این زیر دریایی‌ها را از سوخت گیری دوباره بی‌نیاز می‌کند. کشورهای انگلیس
و فرانسه نیز دارای این زیر دریایی می‌باشند و به تازگی هند با خرید دو فروند زیر دریایی هسته‌ای از روسیه به جمع کشورهای دارای این زیر دریایی پیوسته‌است.

نوع قدیمی‌تر زیر دریایی‌ها، زیردریایی با موتور دیزل است. این نوع زیر دریایی نمی‌تواند مدت زیادی در زیر آب بماند چرا که برای کار به هوا نیاز دارد و معمولا
استفاده از موتور دیزل در زیر دریایی‌ها محدود به حرکت در سطح دریا و یا تامین برق مورد نیاز موتورهای الکتریکی زیردریایی است. ایران نیز با خرید مدل نهنگ از
روسیه و ساخت آن با استفاده از مهندسی معکوس این نمونه به فن آوری ساخت آن دست یافته‌است. کشورهای زیادی از جمله هلند، آلمان، کشورهای اسکاندیناوی، مصر و اسرائیل
دارای این کلاس زیر دریایی هستند.

کلاس آخر زیر دریایی‌های عملیاتی هستند که بعد از جنگ جهانی دوم کمتر ساخته یا از آن بهره برداری شده. این زیر دریایی‌ها کوچک و بیشتر برای عملیات واکنش سریع
یا در آبهای کم ژرفا بهره برداری می‌شوند. در جنگ جهانی دوم ژاپن با بهره گیری از این گونه زیر دریایی به بندر پرل هاربر در خشکچه‌های هاوایی آمریکا پاتک زد.




کاربردهای نظامی

تا قبل و در طی جنگ جهانی دوم از زیردریایی‌ها بیشتر برای حمله به شناورهای سطحی استفاده می‌شد. به خصوص حمله به کشتیهای باربری انگلستان و یا از کار انداختن
مسیرهای پشتیبانی دریایی ژاپن. برای این منظور زیردریایی‌ها از اژدرها و همچنین توپهایی که داشتند استفاده می‌کردند. زیر دریایی‌های مین‌گذار از اوایل قرن بیستم
ساخته شده و در هر دو جنگ جهانی به کار رفتند. همچنین از زیردریایی در عملیاتهای جاسوسی برای پیاده کردن تجهیزات و پرسنل در سواحل دشمن استفاده می‌شد. از زیردریایی
در عملیاتهای نجات نیز به خصوص در حملات وسیع جزیره‌ای استفاده شد. زیردریایی‌ها در آن زمان تنها در سطح توان حمله به سایر زیردریایی‌ها را داشتند. بعد از جنگ
جهانی دوم با پیشرفت‌هایی که در فناوریهای مربوط به اژدرها، سونار و پیشرانه هسته‌ای توان مقابله با زیردریایی‌های دیگر را به دست آوردند. توسعه موشکهای هسته‌ای
قابل پرتاب از زیردریایی و موشکهای کروز قابل پرتاب از زیردریایی توان حمله در بردهای بالا به اهداف زمینی و دریایی را به زیردریایی‌های امروزی داد.

برتری زیردریایی در نبرد توان آن در مخفی شدن در اعماق آب است. این توان با خاصیت رسانایی صوتی آب و توسط سیستمهای سونار قابل خنثی شدن است. مدرن‌ترین زیردریایی‌ها
برای رفع این نقص دارای خصوصیت ناپیدایی هستند. سیستمهای پیشرانه پیشرفته، اقدامات و سامانه‌های کاهش صوت برای این مقصود به کار رفته و از این‌رو یافتن و حمله
به یک زیردریایی پیشرفته نیازمند شگردهای خاصی است. در سامانه‌های سونار فعال از فرستادن امواج صوتی و تحلیل انعکاس آن برای یافتن دشمن استفاده می‌شود که از
جنگ جهانی دوم چنین سیستم‌هایی به کار می‌رفت. اشکال این سونار آشکار کردن محل فرستنده‌است. یک زیردریایی تهدیدی جدی برای کشتیرانی طرف درگیر می‌باشد. به این
معنا که رقیب برای مقابله با آن مجبور به استفاده از امکانات و کشتیهای خود در پهنه وسیع دریا برای شناسایی و خنثی سازی آن اقدام و تمامی کشتیهای خود را به
اسکورتهای ضد زیردریایی مجهز کند.



منبع
سایت نظامی آی آر ارتش

فرد نابینا چه تصوری از دنیا و پدیده های دیداری آن دارد

با سلام خدمت شما بازدید کننده گرامی بسیار دیده ام وقتی افراد دارای سلامت کامل جسمانی با فردی نابینا مواجه میشوند از خود یا او میپرسند راستی تو دنیا را
چگونه میبینی چه برداشت ذهنی از رنگ آسمان دریا درختان کوه ها و ابرها داری.حال باید گفت فرد نابینا اگر از ابتدا نابینا باشد فقط شنیده است آسمان آبی است و
درختان در بهاران سبز و در فصل خزان زرد هستند اما تصور او از رنگ آبی آسمان و زردی برگها مانند یک فرد بینا نیست دقیقتر بگویم ما برای رنگ زرد در دنیا یک برداشت
و یک کلمه بیشتر نداریم یعنی اگر فرد بینا باشد و از کودکی تا رسیدن به رشد عقلی رنگ زرد را ادراک کرده باشد پس اگر به هزار نفر متفاوت در دنیا بگویند رنگ زرد
با اینکه نمیتوانند  این برداشت ذهنی را روی ورق بیاورند اما تمامی آنها یک برداشت واحد خواهند داشت.در مورد فرد نابینایی که از ابتدا بینایی و ادراک رنگها
برای او موجود نبوده تصویر ذهنی از رنگها کاملا با افراد بینا متفاوت و حتی به جرات بگویم در بین نابینایان دنیا با هم فرق میکند در حال حاضر راهی موجود نیست
که بتوان این برداشتهای ذهنی را روی کاغذ در آورد و مشاهده نمود.یک فرد بینا درخت سبز در بهاران و زردی برگها را بارها دیده و تا به او میگویند سبز حتما به
یاد درختانی که دیده می افتد اما نابینا به یاد برداشت ذهنی که از زمان تولد برای خود درباره رنگها ساخته و کاملا با برداشت افراد بینا متفاوت و قابل بیان و
ادراک برای یک فرد بینا و حتی نابینای دیگری هم نمیباشد می افتد.

اما نابینایی که از ابتدای تولد تا زمان رشد عقلی بینایی را درک کرده دنیا را دیده و  ادراک کاملی از رنگهای متنوع دنیا دارد وقتی نابینا میشود تمامی برداشتهای
ذهنیش دقیقا شبیه افراد عادی است مگر مثلا در زمان داشتن قوه بینایی رنگ سبز یشمی را ندیده باشد و برای آن ناگزیر تصویری نابینایی همانطور که در بالا ذکر شد
میسازد.

امیدوارم به عنوان یک فرد نابینا که خود نیمی از دوران زندگی را بینای کامل و نیمی از آن را تا کنون که این متن را برای شما مینویسم نابیناست  توانسته باشم شما را با
ادراکهای متفاوت افراد نابینا با بینا آشنا سازم در پایان به دل نوشته های یک فرد که از ابتدای تولد نابینا بوده جلب میکنم تا با دیدن دنیا از دید یک نابینا
که هیچ وقت دنیا را مانند یک بینا درک نکرده آشنا سازم اگر این مطالب را خواندید و نظری سوالی پیشنهادی و انتقادی بود بی صبرانه منتظر نظرات سازنده شما هستم
نظرات شما حتما به روشن شدن دقیقتر موضوع کمک چشمگیری خواهد کرد

دل نوشته های یک فرد نابینا که از ابتدای تولد نابینا بوده است

میدانم که آسمان آبی  است ابر سفید است کوه قهوه ای است بال های پروانه ها رنگارنگ است ولی از وقتی که به دنیا آمده  ام رنگی جز سیاهی ندیده ام .

مادرم را هر روز صبح میبینم روی صورتش دست میکشم تمام برجستگی ه و فرو رفتگی های صورتش را از حفظ میدانم وقتی به او میگویم دوست دارم دستش را در دستم بگیرم


میپرسد چرا میگویم من از گرمای دستهایت جان میگیرم

 مادر میگوید دست های من از دست های او ماهرتر است،چون من عادت کرده ام که شکل هر چیز را با لمس کردن به ذهنم بسپارم.ولی من دست های مهربان او را بیشتر از دست
های خودم دوست دارم . بینی مادر در وسط صورتش بزرگتر از بینی من است ولی مادر میگوید بینی من کارامد تر است،چون من بوها را بهتر از او حس میکنم.از همان بچگی
وقتی مهمانی به خانه ما می امد مادر از دم در به او میگفت که حرف نزند و بعد به من میگفت اگر گفتی چه کسی به خانه ما امده؟!

 من بو میکشیدم و بیشتر وقتها اسم مهمان را درست  میگفتم. ان وقت مادر میخندید و نوک بینی مرا می بوسید.افسوس که از پدرم چیز زیادی نمی دانم  از وقتی که به
دنیا آمده ام  او بیشتر در سفر بوده است. پدر هرچند وقت یکبار به ما سر میزند. مقداری پول در دست مادر میگذارد، دستی روی سر من میکشد و میگوید:"چقدر بزرگ شده
ای!"

 میدانم که او مرا دوست داردچون تا وقتی که پیش ماست سعی می کند به من کمک کند.اوایل نمی خواست باور کند که فرزندی نابینا داردو تا دو سال پیش توانایی های فرزند
نابینایش را باور نداشت. یادم می آید  یک بار او تابلویی از سفر آورده  بودساعت دیواری را برداشت تابلو را جای ساعت به دیوار زد و ساعت را به دیوار دیگری وصل
کرد.به او گفتم: " بابا ساعت را کج زده ای." به حرفم اهمیت نداد دوباره به او گفتم:" بابا ساعت را کج زده ای." با بی حوصلگی گفت "تو از کجا میدانی؟" گفتم:"از
صدای تیک تاک ساعت می فهمم." عصبانی شد و گفت :" من که چشم هایم میبیند کجی ان را نمیبینم ان وقت تو..." و بقیه حرفش را نگفت. بغض گلویم را فشرد . مادر مثل
همیشه به کمکم  آمد  و گفت:"راست میگوید خودت بیا ازدور نگاه کن ببین کج است."پدر ساعت را صاف کرد. اشک هایم مثل باران روی صورتم می لغزید.مادر سرم را روی سینه
اش گذاشت و در حالی که گوش هایم را می بوسیدگفت: "من به این گوش ها افتخار می کنم."با همین گوش ها آن شب شنیدم که پدر به مادر می گفت:"این قدر او را لوس نکن.
او که تا ابد نمیتواند به تو تکیه کند."پدر راست می گفت اکنون دو سال از آن شب می گذرد. در این دو سال از مادر خواستم که مرا با عصای سفیدم رها کندبگذارد که
خودم به کمک عصایم محیط اطراف را بشناسم.دلم می خواست خودم به تنهایی وارد اجتماع بشوم و زندگی را تجربه کنم و حالا دو سال تجربه به من نشان داده در دنیا کسانی
هستند که به توانایی های خودشان ایمان ندارند و حتی با داشتن چشم زیبایی های زندگی را نمیبینند.

  من امروز فهمیده ام کورتر از من هم در دنیا هست.

گرفتن فال تبتی آزمونی برای خودشناسی


با سلام خدمت شما بازدید کننده گرامی در این پست با یک فال تبتی که در واقع نوعی آزمون خودشناسی نیز به شمار میآید در خدمت شما هستم آن را به دقت خط به خط بخوانید و جلو جلو نخانید جلوی کسی هم نخوانید اگر به مواردی که گفتم دقت کنید و صادقانه به سوالات پاسخ دهید از نتیجه این آزمون شگفت زده خاهید شد مهمترین اصل در این آزمون صداقت و باور قلبی است.اگر شما هم پس از دریافت نتیجه مانند من شگفت زده شدید منتظر نظرات سازنده شما هستم.







آزمون خود شناسی

اعتقاد ات تبتی ها به شناخت درون بسیار جالب است تا جایی که اگر کسی زمان تولد
خود را بدقت حتی به ساعت و ثانیه بداند تسلسل روح وی را در کالبد ها ی گذشته و
آینده تشخیص خواهند داد.

این؛یکی از آزمونهای دلای لاما( از کاهنان برجسته آنهاست ) است برای این آزمون
زمان بگذارید
از آن لذت خواهید برد

دلای لاما توصیه میکند که آن را بخوانید چرا که برایتان مفید است

فقط 4 سوال

پاسخها روشنگر خواهند بود

صادق باشید و پاسخها را پیشتر از جواب دادن نبینید

ذهن همانند چتر میماند وقتی خوب کار می کند که کاملا باز شود

تقلب نکنید

آزمون خود شناسی

قبل از آغاز آزمون

یک آرزو کنید

بترتیب به سوالات جواب دهید

فقط 4 سوال پرسیده خواهد شد و اگر قبل از پاسخ ؛جوابها را ببینید آزمون بخوبی
شما را هدایت نخواهد کرد

به آرامی پیش بروید و حوصله بخرج دهید

یک قلم و کاغذ آماده کنید

در انتها به پاسخهای داده شده نیاز خواهید داشت.این یک پرسشنامه صادقانه است که
به شما چیزهایی درباره واقعیت درونتان خواهد گفت.

به هر سوال فقط یک پاسخ بدهید

اولین چیزی که به ذهنتان خطور می کند بهترین است

به یاد داشته باشید هیچ کس غیر از خودتان نباید پاسخها و نتایج را ببیند.

سوال اول

حیوانات زیر را بترتیب دلخواه مرتب کنید

گاو، پلنگ، گوسفند ، اسب ، خوک

سوال دوم

درمورد هرکدام کلمه ایی بنویسید که آنرا تشریح کند

سگ ، گربه، موش ، قهوه ، دریا

سوال سوم

درباره پنج نفر فکر کنید که برایتان مهم هستند و شما را می شناسد.و
میتوانید آنها را به
رنگی اختصاص دهید.

هر رنگ را فقط به یک نفر اختصاص دهید

زرد ، نارنجی ،قرمز ، سفید ، سبز

سوال چهارم

یک عدد بنویسید (از 0 تا 20)

سوال پنجم
روزهفته مورد علاقه خود را بنویسید

در انتها
مطمئن هستید این پاسخها صحیح هستند باز هم مرور کنید تا مطمئن شوید

...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

قبل از خواندن جوابها آرزوی خود را تکرار کنید

پاسخ ها

1

گاو: پیشرواست

پلنگ : غرور و افتخار است

گوسفند : عشق است

اسب : خانواده است

خوک : پول است

2

توصیف شما از سگ شخصیت شماست

توصیف گربه همان توصیف شریک شماست

موش توصیف دشمن شماست

قهوه نگاه شما به میل جنسی است
دریا زندگی شخصی شما را نشان
می دهد.

زرد: کسی که هرگز فراموش نمی کنید

نارنجی: کسی که شما او را دوست واقعی می دانید

قرمز: کسی که شما او را واقعا دوست دارید

سفید : روح دوم شما

سبز :کسی که در لحظات حساس زندگی او را بخاطر خواهید داشت.

4

0-4 : زندگی شما بتدریج و آرام رشد خواهد کرد

5-9 : زندگی شما برابر علاقه شما رشد خواهد کرد

10-14:شما تا 3 هفته دیگر 5 واقعه غیر منتظره خواهید داشت

15به بالا زندگی شما با سرعت بسیاری رشد خواهد کرد و آرزوی شما محقق خواهد شد

باید به تعداد عددی که آرزو کرده اید این پیام را برای افراد بفرستید. و
آرزوی شما در پایان روزی که دوست داشتید برآورده می شود.

آنها معتقدند دلای لاما راست گوست و اگر کسی به این موضوع اعتقاد ندارد کافی
است این پیام را به 5 نفر بدهد تا درستی آنرا درک کندچرا که بزودی برایش یک
اتفاق جالب و شگفت انگیز رخ خواهد داد

تبتی ها عقیده دارند این پیام را نباید بدور انداخت.

آنها عقیده دارند فرشته عجایب موسوم به مانترا از دستان دارنده این پیام پس از
96 ساعت بیرون خواهد آمد و یک موقعیت شگفت انگیز خواهید داشت...