وبلاگ شخصی جابر جعفری

وبلاگ شخصی جابر جعفری

سلام بازدید کننده گرامی به وبلاگ شخصی جابر جعفری خوش آمدید این وبلاگ جهت انتشار پستهای شخصی اینجانب با موضوعات متنوع و گاها انتشار مهمترین رویدادهای زادگاهم شهر کارچان ایجاد گردیده است قبلا از حسن توجه شما کمال تشکر را دارم
وبلاگ شخصی جابر جعفری

وبلاگ شخصی جابر جعفری

سلام بازدید کننده گرامی به وبلاگ شخصی جابر جعفری خوش آمدید این وبلاگ جهت انتشار پستهای شخصی اینجانب با موضوعات متنوع و گاها انتشار مهمترین رویدادهای زادگاهم شهر کارچان ایجاد گردیده است قبلا از حسن توجه شما کمال تشکر را دارم

شرط من برای پذیرفتن طلاق یک ماه با همبودن است فقط یک ماه

با سلام خدمت شما بازدید کننده گرامی در خدمت شما عزیزان هستم با داستانی واقعی دردناک از زندگی زن و شوهری که ده سال با هم زندگی مشترک دارند و مرد به طور اتفاقی پیشنهاد طلاق به همسر روزهای سختی زندگیش میدهد به دلیل دلبستگی و علاقه مندیش به منشی شرکتش و زن نیز با نهایت ناراحتی و شگفت زدگی برای پذیرش این درخواست شرایطی را پیش روی مرد قرار میدهد که بسیار خواندنی و عبرت آموز است امید که مورد توجه قرار گیرد.





وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم

و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن
شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما

باید به او می‌گفتم که در ذهنم چه می‌گذرد. من طلاق می‌خواستم. به آرامی
موضوع را مطرح کردم. به نظر نمی‌رسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید،

چرا؟از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف
غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف

نزدیم. او گریه می‌کرد. می‌دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگی‌اش
آمده است. اما واقعاً نمی‌توانستم جواب قانع‌کننده‌ای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط

دلم برایش می‌سوخت.با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق
را آماده کردم که در آن قید شده بود می‌تواند خانه، ماشین، و ۳۰% از سهم کارخانه‌ام را بردارد.

نگاهی به برگه‌ها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که ۱۰
سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبه‌ای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای

من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمی‌توانستم به
آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این

دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی
رهایی بود. فکر طلاق که هفته‌ها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکم‌تر و واضح‌تر

شده بود.روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته
و چیزی می‌نویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد

از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار
شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.صبح روز بعد او

شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمی‌خواست و فقط یک ماه
فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک

زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان
بود و او نمی‌خواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.برای من قابل قبول بود. اما یک

چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی که او را در روز
عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن یک ماه هر روز او را بغل کرده و

از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم. فکر می‌کردم که دیوانه شده
است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابل‌تحمل‌تر باشد، درخواست عجیبش را قبول

کردم.درمورد شرایط طلاق همسرم با معشوقه‌ام حرف زدم. بلند بلند خندید
و گفت که خیلی عجیب است. و بعد با خنده و استهزا گفت که هر حقه‌ای هم که سوار کند باید

بالاخره این طلاق را بپذیرد.از زمانیکه طلاق را به طور علنی عنوان کرده
بودم من و همسرم هیچ تماس جسمی با هم نداشتیم. وقتی روز اول او را بغل کردم تا از اتاق

بیرون بیاورم هر دوی ما احساس خامی و تازه‌کاری داشتیم. پسرم به پشتم
زد و گفت اوه بابا رو ببین مامان رو بغل کرده. اول او را از اتاق به نشیمن آورده و بعد از آنجا به

سمت در ورودی بردم. حدود ۱۰ متر او را در آغوشم داشتم. کمی
ناراحت بودم. او را بیرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سر کار برود. من

هم به تنهایی سوار ماشین شده و به سمت شرکت حرکت کردم.در روز دوم
هر دوی ما برخورد راحت‌تری داشتیم. به سینه من تکیه داد. می‌توانستم بوی عطری که به

پیراهنش زده بود را حس کنم. فهمیدم که خیلی وقت است خوب به همسرم نگاه نکرده‌ام.
فهمیدم که دیگر مثل قبل جوان نیست. چروک‌های ریزی روی صورتش افتاده بود و موهایش کمی

سفید شده بود. یک دقیقه با خودم فکر کردم که من برای این زن چه کار کرده‌ام.در
روز چهارم وقتی او را بغل کرده و بلند کردم، احساس کردم حس صمیمیت بینمان برگشته است.

این آن زنی بود که ۱۰ سال زندگی خود را صرف من کرده بود. در روز پنجم و
ششم فهمیدم که حس صمیمیت بینمان در حال رشد است. چیزی از این موضوع به معشوقه‌ام

نگفتم. هر چه روزها جلوتر می‌رفتند، بغل کردن او برایم راحت‌تر می‌شد. این تمرین
روزانه قوی‌ترم کرده بود!یک روز داشت انتخاب می‌کرد چه لباسی تن کند. چند پیراهن را امتحان کرد

اما لباس مناسبی پیدا نکرد. آه کشید و گفت که همه لباس‌هایم گشاد
شده‌اند. یکدفعه فهمیدم که چقدر لاغر شده است، به همین خاطر بود که می‌توانستم اینقدر

راحت‌تر بلندش کنم.یکدفعه ضربه به من وارد شد. بخاطر همه این درد و غصه‌هاست
که اینطور شده است. ناخودآگاه به سمتش رفته و سرش را لمس کردم.همان لحظه پسرم وارد

اتاق شد و گفت که بابا وقتش است که مامان را بغل کنی و بیرون بیاوری. برای
او دیدن اینکه پدرش مادرش را بغل کرده و بیرون ببرد بخش مهمی از زندگیش شده بود. همسرم به

پسرمان اشاره کرد که نزدیکتر شود و او را محکم در آغوش گرفت. صورتم
را برگرداندم تا نگاه نکنم چون می‌ترسیدم در این لحظه آخر نظرم را تغییر دهم. بعد او را در آغوش

گرفته و بلند کردم و از اتاق خواب بیرون آورده و به سمت در بردم.
دستانش را خیلی طبیعی و نرم دور گردنم انداخته بود. من هم او را محکم در آغوش داشتم.

درست مثل روز عروسیمان.اما وزن سبک‌تر او باعث ناراحتیم شد. در روز آخر،
وقتی او را در آغوشم گرفتم به سختی می‌توانستم یک قدم بردارم. پسرم به مدرسه رفته بود.

محکم بغلش کردن و گفتم، واقعاً نفهمیده بودم که زندگیمان صمیمیت کم دارد.
سریع سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم. وقتی رسیدم حتی در ماشین را هم

قفل نکردم. می‌ترسیدم هر تاخیری نظرم را تغییر دهد. از پله‌ها بالا رفتم. معشوقه‌ام
که منشی‌ام هم بود در را به رویم باز کرد و به او گفتم که متاسفم، دیگر نمی‌خواهم طلاق بگیرم.او

نگاهی به من انداخت، تعجب کرده بود، دستش را روی پیشانی‌ام گذاشت
و گفت تب داری؟ دستش را از روی صورتم کشیدم. گفتم متاسفم. من نمی‌خواهم طلاق بگیرم.

زندگی زناشویی من احتمالاً به این دلیل خسته‌کننده شده بود که من و زنم به
جزئیات زندگیمان توجهی نداشتیم نه به این دلیل که من دیگر دوستش نداشتم. حالا می‌فهمم

دیگر باید تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز او را در آغوش گرفته
و از اتاق خوابمان بیرون بیاورم. معشوقه‌ام احساس می‌کرد که تازه از خواب بیدار شده است. یک

سیلی محکم به گوشم زد و بعد در را کوبید و زیر گریه زد. از پله‌ها
پایین رفتم و سوار ماشین شدم. سر راه جلوی یک مغازه گل‌فروشی ایستادم و یک سبد گل برای

همسرم سفارش دادم. فروشنده پرسید که دوست دارم روی کارت چه بنویسم. لبخند
زدم و نوشتم، تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز صبح بغلت می‌کنم و از اتاق بیروم

می‌آورمت.شب که به خانه رسیدم، با گلها دست‌هایم و لبخندی روی لبهایم
پله‌ها را تند تند بالا رفتم و وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت افتاده و مرده است! او

ماه‌ها بود که با سرطان می‌جنگید و من اینقدر مشغول معشوقه‌ام بودم
که این را نفهمیده بودم. او می‌دانست که خیلی زود خواهد مرد و می‌خواست من را از واکنش‌های

منفی پسرمان بخاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل در نظر پسرمان من شوهری
مهربان بودم.جزئیات ریز زندگی مهمترین چیزها در روابط ما هستند. خانه، ماشین، دارایی‌ها و

سرمایه مهم نیست. اینها فقط محیطی برای خوشبختی فراهم می‌آورد اما
خودشان خوشبختی نمی‌آورند.سعی کنید دوست همسرتان باشید و هر کاری از دستتان برمی‌آید

برای تقویت صمیمیت بین خود انجام دهید
block quote end

منبع:
ممتاز‌نیوز

آداب و رسوم کهن روستای کارچان(شهر کارچان فعلی)

با سلام و درود فراوان خدمت شما بازدید کننده گرامی در این پست قصد آن را دارم تا شما عزیزان را با برخی از آداب و رسوم شهر کارچان  که قبلا روستا بوده است و از سال 1388 خورشیدی به شهر مبدل گردیده آشنا سازم امید که مورد توجه قرار گیرد.

  1: مراسم تخ تخی در شب عید نوروز

این مراسم در شب عید نوروز به مناسبت شادباش فرا رسیدن بهار طبیعت توسط جوانها و نوجوانان پسر اجرا می شده است در این مراسم یک جعبه فلزی نظیر جعبه روغن نبا تی را به بندی از طناب می بستند و به صورت گروهی به بام خانه ها رفته جعبه ها را از بام خانه می آویختند و شعر زیر را با صدایی بلند میخواندند .

تخ تخ تخ امشب شب بهاره حاجی به کنده زار((کنده زار قاری بوده که در دل کوهستان میکندند و گوسفندان را به هنگام بارندگی و فصل سرما در آن پناه میدادند.در این مکانها جایی برای استراحت چوپانها به نام مردخان میساختند با شروع فصل بهار و روییدن سبزهای کوهستان چوپانها به همراه گله ها در این مکانها ساکن میشدند در کوههای کارچان هنوز هم این کنده زار ها وجود دارد و گاها مورد استفاده قرار میگیرد.)) گل در خونت بباره یه تخم بده بیاره.و این شعر را چندین بار میخواندند تا یک نفر از اهالی خانه بیرون می آمد و در جعبه ها پولی و در قدیم تخم مرغ می انداخت من گمان میکنم نام این مراسم نیز به دلیل دادن تخم مرغ به برگزار کنندگان این مراسم تخ تخی شهرت یافته است.بعد از دریافت هدیه از اهل خا نه به بام خانه بعدی میرفتند و تا پاسی از شب بر سر پشت بامها میگشتند. البته در حال حاضر این مراسم با تبدیل شدن کارچان به شهر و گسترش بافت جغرافیایی و افزایش جمعیت بسیار کم رنگ شده و در حال منسوخ شدن است.

 2: بازار گورومبه گله در روزهای آغازین سال نو

این رسم به طور کلی سالهاست که حتی قبل از تبدیل شدن روستای کارچان به شهر از میان مردم رفته است.سالها پیش از روز اول عید نوروز در وسط روستای کارچان میدانی بود که به گرومبه گله شهرت داشت دلیل این نام گزاری نیز سر و صدای حاصل از شور و نشاط جمعیت حاضر بوده است.بله از روز اول عید از صبح تا ظهر جوانها دختر و پسر و زن و مرد و در کل هرکس به دنبال اوقاتی خوش نشاط و شادی بود به این مکان میآمد به صورت گروهی بازی و شادی میکردند  و دست فروشها نیز به فروشندگی مشغول بودند از جمله بازیهای رایج میتوان به طناب زدن و طناب کشی و والیبال و گل کوچیک و بازی با فوتبال دستی اشاره نمود.این مراسم تا شب سیزده بدر برگزار میشد و در حال حاضر نیز حتی اثری از آن باقی نیست.

     3:آداب  روز طبیعت( سیزده بدر )

اهالی کارچان در روز سیزده بدر به هنگام رفتن به دامان طبیعت آداب خاصی را برگزار میکنند که در زیر به ترتیب به آنها اشاره میکنم.

*رنگ کردن تخم مرغ آب پز شده

زنان خانواده در شب سیزده بدر به وسیله چوبهای روناس به تعداد اعضای خانواده تخم مرغ رنگ کرده و آب پز میکنند که به تخم مرغ کور معروف است.و در روز سیزده بدر این تخم مرغ های قرمزرنگ را بین اعضای خانواده تقسیم میکنند و به همراه نان و خیار و گوجه میل میکنند این رسم همچنان در بین مردم پابرجاست.

 *کوبیدن درد بلا به زمین

در این رسم نیز در کنار گره زدن سبزه که در بسیاری از نقاط ایران مرسوم هست اهالی کارچان چوبی را به همراه نخ به زمینی در کنار جوی آبی میکوبند و به باور عامیانه و به نقل از کهنسالان این کار موجب رفع درد و بلا میشود این رسم نیز کمابیش در بین مردم به خصوص سالخوردگان رایج است.

4: آداب جشن وعروسی

*رسم جار بوته

سالیان گذشته یعنی زمانی که سوخت رایج بین مردم هیزم بوده است و اثری از گاز نبوده است یک شب قبل از شب جاهل نشان که در این نوشتار به آن اشاره شده مراسمی توسط جوانهای فامیل و رفقای داماد و جوانها و نوجوانهای فامیل عروس خانوم به نام جار بوته و به لحجه مردم کارچان جار بته برگزار میشده است در این مراسم جوانها از صبح یک روز مانده به جاهل نشان  یا نامه نوشتن در منزل پدر آقا داماد جمع میشدند و غذایی برای آنها توسط خانواده داماد که بیشتر حلوای پخته شده با شیره انگور بوده تدارک دیده میشد.سپس به صورت دست جمعی با وسیله نقلیه که آن زمان الاغ و چارپایان اهلی بوده به کوه پایه ها میرفتند تا برای سوخت عروسی بوته گردآوری نمایند هرکس میتوانست بوته های بیشتری که به سار معروف هست جمع و بر چهارپای خود سوار کند و آنرا به منزل داماد برساند از پدر داماد یک دستمال  به همراه مژدگانی دریافت میکرد این رسم نیز در زمان خود به دلیل وجود حس رقابت بین جوانها بسیار مورد توجه جوانان بوده است گرچه با آمدن گاز طبیعی و زمانی که خوراک پزهای گازسوز بین مردم آمدند یعنی سالها حتی قبل از اجرا شدن طرح گازرسانی به کارچان از میان مردم رفته بود اما کهنسالان و محاسن سپیدان هنوز هم اگر صحبتی از جوانیشان به میان بیاید از این مراسم و افتخارات خود و دستمالی که به یادگار نگه داشته اند یاد میکنند به نظر میرسد این رسم یکی از کهنترین آداب رسوم کارچان بوده است که سالیان درازی است به طور کلی منسوخ گردیده است.

*حمام دزده در شب جاهل نشان

این رسم که در حال حاضر به هیچ وجه در میان مردم رایج نیست رسمی بوده که یک شب قبل از حنابندان داماد به همراه رفقا و جوانهای فامیل به حمام عمومی روستا میرفتند و در کنار نظافت شخصی و آراستگی ظاهر خود به شور و نشاط و شادی و خنده میپرداختند هزینه حمام باید توسط داماد پرداخت میشد در پایان شب به منزل داماد می آمدند و دور هم جمع میشدند نامه های عروسی را با کمک یک دیگر می نوشتند و تا صبح فردا میگفتند میخندیدند و آقا داماد آخرین شب مجردی خود را با رفقا سپری میکرد همانطور که ذکر شد رسم حمام دزده به طور کل منسوخ شده اما رسم جاهل نشان هنوز به قوت خود باقیست

   *انداختن خروس بر سر داماد در روز عروسی

در گذشته قبل از تبدیل شدن کارچان به شهر در وسط روستا حمام عمومی بود و در مقابل آن یک پیرایشگاه مردانه وجود داشت در روز عروسی داماد به همراه ساقدوش های خود به آرایشگاه رفته و سپس به حمام میرفت و بعد از پوشیدن لباسهای دامادی یعنی همان کت و شلوار و کراوات از حمام خارج می شد به هنگام خارج شدن داماد فردی با خروسی به دست به پشت بام حمام میرفت و به محض خروج داماد از حمام آن را بر سر داماد بین جمعیتی که به استقبال آمده بودند پرتاب میکرد و جوانها برای گرفتن آن میشتافتند البته گاها خروس مادر مرده در اثر کش مکش های زیاد جان به جان آفرین تسلیم می کرد در بین مسیر نیز تا خانه داماد نیز خروس میانداختند داماد ابتدا به خانه پدر عروس خانوم میرفت برایش تخت میبستند و هدیه ها از طرف خانواده عروس خانوم نثارش میشد.بعد در پایان داماد به همراه رفقا دوران مجردیش میرقصید شاباش دریافت میکرد سپس به خانه خودشان میرفت در بین راه خروس ها پرتاب میشد تا داماد در خانه پدرش نیز بر سر تخت بنشیند بسته به میزان رفقای داماد در بعضی عروسیها گاها تعداد خروسها به پنجاه عدد هم میرسید.این رسم نیز به تدریج از میان مردم رخت برمیبندد البته رسم بستن تخت در منزل عروس خانوم و پدر آقا داماد همچنان پابرجاست رسم انداختن خروس نیز به دلیل داشتن شور و اشتیاق جوانهای فامیل کمابیش اجرا میشود ولی به پر رنگی سابق نیست.

در پایان از حسن توجه شما خواننده گرامی کمال تشکر را دارم بنده چون خودم ساکن و متولد  شهر کارچان هستم خود شاهد و ناظر این مراسم و شاهد منسوخ شدن آنهایی که ذکر شد بوده و هستم این مراسم در زمره آداب و سنن کهن هر دیاری هستند و در گذر زمان گرچه منسوخ شده و کم رنگ میشوند واما در دل تاریخ خواهند ماند و نه تنها مایه تمسخر و سر افکندگی نیستند و بلکه باید به آنها افتخار کرد  و عشق ورزید.

انتشار مطلب با ذکر منبع بلا مانع است

 

پدران و پسرانی که نقش ویژه ای در تحول موسیقی ایران داشته اند


با سلام و درود فراوان خدمت شما بازدید کننده گرامی در این پست میخواهم شما عزیزان را با پدران و پسران و بطور کلی خانواده هایی که تاثیر چشمگیری در رشد و تحول موسیقی ایران داشته اند آشنا سازم امید که مورد توجه قرار گیرد.

پدران و پسران موسیقی ایران

نگاهی به خانواده هایی که در شکل گیری موسیقی نقش داشته اند؛

روزنامه ابتکار: برخی معتقدند هنر، موروثی است و هنرمندان مشهوری هستند
که همیشه بر
تاثیر جایگاه و پیشینه‌ی خانوادگی‌شان در شکل‌گیری شخصیت هنری خود تاکید دارند.
شاید تعداد پدران و پسران نام آشنا در موسیقی ایران خیلی زیاد نباشد؛ اما نکته این
است که نه‌تنها این پسران راه پدران‌شان را ادامه داده‌اند، بلکه هر کدام به بیان
ایده های خود در موسیقی نیز پرداخته اند.
در عرصه‌ی موسیقی، پسرانی هستند که نه فقط به واسطه‌ی پیشینه‌ی پدرشان، بلکه به
واسطه‌ی استعداد‌های خودشان،
این میراث خانوادگی را حفظ کرده اند.
پسرانی که گاهی دوشادوش پدران‌شان و گاهی برای ارائه‌ی ایده‌های جدید، به تنهایی
روی صحنه می‌روند.
کامکارها
هسته‌ی اصلی گروه «کامکارها» در سال 1344 توسط حسن کامکار در سنندج تشکیل شد.
هوشنگ، ارژنگ، قشنگ، پشنگ و بیژن در کنار پدرشان ساز می‌زدند. کامکارها اولین
تمرین‌های
خود را شبها در کنار حوض کوچک حیاط خانه ی شان انجام می‌دادند. با بزرگ
شدن فرزندان
حسن کامکار، به‌تدریج این گروه موسیقی نیز کاملتر و بزرگتر شد.
حدود سال 1350 برخی افراد خانواده‌ی کامکار از جمله هوشنگ، بیژن، پشنگ و ارسلان
برای فراگیری موسیقی آکادمیک به تهران آمدند و در دانشکده‌ی هنرهای زیبا مشغول
تحصیل شدند و در گروه‌هایی مانند «شیدا» و «عارف» نقش موثر داشتند.اولین کنسرت‌های
رسمی این خانواده با نام «گروه کامکارها» در اولین سال‌های پس از انقلاب، در
مجموعه‌ی
آزادی و تالار وحدت برگزار شد و به مرور زمان استعدادهای جوان از همین خانواده در
کنار گروه قرار گرفتند.
گروه «کامکارها» یکی از قدیمی‌ترین گروه‌های موسیقی ایران است که پیوند خونی
مهم‌ترین عامل پیوستگی فعالیت آنهاست.
این گروه کنسرت‌های متعددی در داخل و خارج از کشور اجرا نموده و در برخی
جشنواره‌های بزرگ موسیقی
جهانی از جمله WOMAD به مدیریت پیتر گابریل، سامر استیج (نیویورک) و تالارهای بزرگ
و مهم اروپا و آمریکا همواره حضور داشته است.
گروه کامکارها در اکثر شهرهای کردستان عراق کنسرت‌هایی را برگزار کرده، هم چنین در
سال ۱۳۸۰ برای اولین بار در تاریخ کشور ترکیه توانست برنامه موسیقی کُردی را در
شهرهای استانبول و دیار بکر اجرا کند که نقطه عطفی در رخدادهای موسیقی
این مناطق به
شمار می‌آید. از دیگر اجراهای مهم کامکارها، می‌توان به شرکت در جشنواره موسیقی
لوچیانو بریو، (آهنگساز
ایتالیایی) اشاره کرد؛ این کنسرت‌ها که در سال ۱۳۸۳ در بسیاری از شهرهای انگلستان
اجرا شد، حاصل همکاری گروه کامکارها و ارکستر سنفونی لندن و نشان دهنده
هم آوایی دو
نوع موسیقی کردی و موسیقی مدرن جهانی بود.
اجرای کنسرتینو کمانچه با ارکستر سمفونیک «مالمو» ی سوئد در سال ۱۳۸۴ نیز یکی دیگر
از موفقیت‌های این گروه
در همین دوران بود.
این گروه با دعوت از دیگر اساتید موسیقی کشور، درسال ۱۳۷۶ آموزشگاه آزاد موسیقی
کامکارها را در تهران بنیان نهاد.
شجریان‌ها
قطعا پسر محمدرضا شجریان بودن شرایط موثری را برای همایون شجریان پدید
آورده است تا
امروز از او به‌عنوان یکی از خوانندگان مطرح در عرصه ی آواز ایران یاد شود.
همایون
از سال 1370 محمدرضا شجریان را در کنسرت‌های آمریکا، اروپا و ایران به‌عنوان
نوازنده‌ی تنبک همراهی کرد و از 1378 به‌ بعد، هم‌خوانی با پدرش را در
کنسرتها آغاز
کرد. او اولین‌بار در آلبوم «یاد ایام» تنبک نواخت و پس از آن، کنسرت‌های
بسیاری را
با بزرگان موسیقی اجرا و آثار زیادی را همراه آنها در ایران و جهان منتشر
کرد که از
این میان میتوان به آلبومهای «بی تو بسر نمیشود» و «فریاد» اشاره کرد که هر دو اثر
در سال‌های 2003 و 2005 نامزد دریافت جایزه‌ی گرمی (اسکار
دنیای موسیقی) شدند. او از سال 1382 با انتشار آلبوم «نسیم وصل» فعالیت‌های مستقل
خود را آغاز کرد و «خداوندان اسرار» که چندی پیش منتشر شد، هجدهمین اثر اوست. البته
همایون شجریان تا سال 1388 پدرش را در اجراها همراهی می‌کرد.
ناظری ها
درست است که حافظ ناظری وقتی سن کمی داشت، ایران را ترک کرد، اما قطعا پدرش، شهرام
ناظری نقش زیادی در پیشرفت هنری‌اش داشته است.
حافظ در اجراهای پدرش سه‌تار و دف می‌نواخت و در آثاری مانند «آواز اساطیر» و
«حیرانی» حضور داشت. او مدت‌ها بعد، سازی را به نام «حافظ» ابداع کرد که از سه‌تار
الهام گرفته شده بود. فعالیتهای مستقل حافظ ناظری با آلبوم «بُعد یازدهم» آغاز شد
که جزو آثار پرحاشیه در ایران محسوب می‌شد. دیپاک چوپرا و ذاکرحسین نیز در این اثر
حافظ را همراهی کرده بودند.
پس از انتشار اولین آلبوم حافظ ناظری و انتشار ادعاهایش درباره‌ی
فعالیت‌های موسیقی
و تحصیلاتش در آمریکا، مقالات و اظهار نظراتی منتشر شد. با این حال، پسر شهرام
ناظری در میان آماج انتقادها، دلسرد نشد و حالا هم به‌طور جدی مشغول کار روی اثر
جدیدش است. حافظ می‌گوید: «من مرد جنگم؛ کوتاه نمی‌آیم».
پورناظری‌ها
تهمورس، پسر بزرگ کیخسرو پورناظری (بنیانگذار گروه شمس) است که «نه فرشته‌ام، نه
شیطان» از آثار مطرح این آهنگساز محسوب می‌شود. او در نواختن تار، سه‌تار، تنبور،
دیوان، بربط و دف، ماهر است، اما سازهایی را مانند کمانچه و سنتور نیز مینوازد.
او علاوه بر این‌که در اجراهای گروه «شمس» در کنار پدرش، کیخسرو پورناظری ساز
زده، اجراهای مستقلی در ایران و خارج از کشور نیز داشته است. «چرا رفتی» یکی از
قطعات مشهور ساخته‌ی اوست که با صدای همایون شجریان اجرا شده و تور کنسرت «چرا
رفتی» نیز در سراسر ایران روی صحنه رفت. تهمورس در این سال‌ها تلاش‌ کرده است تا
جریان‌های نوینی را در موسیقی ایران ایجاد کند.سهراب نیز پسر کوچک این خانواده‌ی
کرمانشاهی است که پدرش از دو سالگی تلاش کرد به او نواختن تنبور را بیاموزد.
سهراب پورناظری در 13 سالگی به‌عنوان عضوی از گروه «شمس» با صحنه‌ی اجرای موسیقی
آشنا شد و در همان زمان، آموختن تکنیک‌های کمانچه‌نوازی را نزد اردشیر کامکار آغاز
کرد. او پس از دو سال توانست در گروه «شمس» به‌عنوان تک‌نواز، کمانچه هم بنوازد.
سهراب به‌دلیل شیوه‌ی نواختن ساز تنبور و تکنیک‌های منحصربه‌فردی که
دارد، در محافل
هنری زبانزد است.
علیزاده‌ها
تهمورس و سهراب پورناظری در میانه‌ی دهه‌ی 70 تحولی را در فعالیت‌های گروه «شمس»
ایجاد کردند.صبا علیزاده که تحصیلات تکمیلی‌اش را در کالیفرنیا انجام داده،
پسر حسین علیزاده است که در زمینه‌ی کمانچه‌نوازی فعالیت چشمگیری داشته است. او در
کنسرت‌های گروه «هم‌آوایان» در کنار پدرش ساز می‌زند و اتفاقا خودش هم ایده‌هایی
در موسیقی ایرانی دارد.
مجله ی «پالم اسپرینگ‌لایف» درباره ی صبا نوشته است: «صبا علیزاده آهنگساز و
کمانچه‌نواز توانمند ایرانی است. ذوق هنری صبا علیزاده
او را به سمت ارائه‌ی ترکیبی از موسیقی سنتی و الکترونیک می‌کشاند. در‌
حال حاضر او
علاوه بر اجرای تک‌نوازی‌های صوتی با کمانچه، برای اجرای الکترو آکوستیک با
هنرمندان موسیقی مانند جاستین اشر و لوئیس لوپز همکاری می‌کند.»
مشکاتیان‌ها
آیین مشکاتیان، سال‌وسن زیادی نداشت که پدرش پرویز مشکاتیان را از دست داد؛ اما
روحیه‌ی پدر در او نیز نفوذ داشت و به واسطه‌ی هم‌نشینی با خانواده‌ی پدربزرگش
(محمدرضا شجریان) و داییش (همایون شجریان) به کسب هنر در زمینه‌ی سازهای کوبه‌ای
پرداخت.
او در بسیاری از کنسرت‌ها مانند اجرای گروه «سیاوش» به‌عنوان نوازنده‌ی
سازهای کوبه‌ای روی صحنه می‌آید و اجرا می‌کند.
خواجه‌امیری‌ها
احسان خواجه‌امیری جزو پسرانی است که راه پدرش را با قالبی متفاوت ادامه داد. ایرج
خواجه‌امیری سال‌ها در حوزه موسیقی اصیل ایرانی فعالیت می‌کرد و از همان پنج
سالگی پسرش را به سمت نواختن سازهای ویلن و سنتور سوق داد.احسان خواجه‌امیری در سن
17 سالگی آلبوم «من و بابا» را منتشر کرد و پدرش او را در تولید این اثر یاری داد.
او در سال 1384 اولین کنسرت رسمی‌اش را برگزار و آلبوم‌های متعددی را
روانه‌ی بازار
کرد.
پسر ایرج خواجه‌امیری یکی از خوانندگان شناخته‌شده‌ی پاپ در ایران است.



کاهش وزن تناسب اندام بدونه نیاز به رژیم و ورزشهای سنگین

با سلام خدمت شما بازدید کننده گرامی در این پست میخواهم شما گرامیان را با 25 عاملی که رعایت آنها بدونه نیاز به رژیمهای خسته کننده و ورزشهای سنگین میتواند به کاهش وزن و تناسب اندام شما کمک کند آشنا سازم. امید که مورد قبول و توجه قرار گیرد.






۱. پیتزای خود را سبک‌تر کنید

پیتزا غذایی خوشمزه است و دلیل محبوبیت آن‌ هم همین خوشمزگی است، بسیاری از
افراد وقتی در رژیم غذایی برای کاهش وزن به‌سر می‌برند، علیرغم میل باطنی خود
دست از این غذای لذیذ می‌کشند، اما شما لازم نیست به‌طور کلی قید خوردن این
غذای گرد و خوشمزه را بزنید، بلکه فقط کافی است آن را سبک‌تر کنید. روش آن هم
بسیار ساده است، تنها با یک دستمال‌کاغذی تمیز روغن موجود در سطح پیتزا را
بردارید. طبق یک تحقیقات علمی که به تازگی انجام شده است، یک برش پیتزا که با
این روش سبک‌تر شود حدود ۴۰ کالری سبک‌تر از یک پیتزای معمولی خواهد بود، یک
انسان به‌طور عادی در طول یک سال حدود ۱۰ کیلوگرم پیتزا می‌خورد که اگر تمامی
پیتزای مصرفی خود را به همین شکل سبک‌تر کنید به‌راحتی در طول یک ماه
می‌توانید حدود ۹۰ گرم از وزن خود را کاهش می‌دهید.

۲. همبرگر خود را کاهوپیچ کنید

باز هم افراد بسیاری به خاطر کاهش وزن، لذت خوردن این غذای خوشمزه را مانند
پیتزا بر خود حرام می‌کنند. یک همبرگر به‌طور عادی ۱۵۰ کالری و حدود ۲۲
کربوهیدرات دارد. اگر هر هفته یک همبرگر مصرف کنید و به‌جای اینکه آن را در
نان قرار دهید، کاهو پیچ کنید به‌راحتی در طول یک سال از ورود ۷۰۰۰ کالری
اضافی به بدن خود جلوگیری کرده‌اید و این یعنی ۱ کیلوگرم وزن اضافی در طول ۱
سال.

۳. به آب مصرفی خود لیمو اضافه کنید

طبق نتایج یک تحقیق علمی که توسط محققین ژاپنی در سال ۲۰۰۷ صورت گرفته است،
تکه‌های بریده شده لیمو، در قالب یک ریزمغذی می‌توانند از تجمع چربی‌ها در بدن
و در نتیجه اضافه‌وزن جلوگیری کنند.

۴. برای خودتان بشقاب ۲۵ سانتیمتری بخرید

به عقیده پروفسور برایان وانسیک (Brian Wansink ) باید این واقعیت را درک کرد
که استفاده از یک بشقاب با قطر ۲۵ سانتیمتر به جای استفاده از بشقاب‌های
معمولی که قطری برابر با ۳۱٫۵ سانتی‌متر دارند، به راحتی می‌تواند از حجم غذای
مصرفی شما بکاهد، آن هم بدون این‌ که به سلامتی بدن خود لطمه‌ای وارد کنید.
حتی تمام مواد مورد نیاز آن را در هر وعده غذایی به طور کامل دریافت و احساس
سیری نیز خواهید کرد. پس به بازار بروید و بشقاب ۲۵ سانتیمتری بخرید.

۵. از دقت در نوشیدنی مصرفی خود غافل نشوید

بعد از هر ۲ لیوان نوشیدنی (غیر آب) که مصرف می‌کنید، ۱ لیوان آب بنوشید. به
این ترتیب هم میل به نوشیدن سریع‌تر متوقف خواهد شد و هم تمایل به خوردن غذا
در شما کاهش می‌یابد.

 ۶. نوع نوشیدنی خود را، خودتان انتخاب کنید

اگر با دوستان خود برای سرو شام به بیرون از منزل رفتید و در رستوران از بین
نوشیدنی‌های موجود، حق انتخاب‌های متعددی داشتید، سعی کنید تا آب گزینه
انتخابی شما باشد چون به این شکل نسبت به دوستانتان که نوشیدنی‌های دیگری
مانند نوشابه، آب گازدار یا حتی آب‌میوه انتخاب کرده‌اند، حدود ۴۰۰ کالری
کم‌تر وارد بدن خود می‌کنید.

۷. در آشپزخانه خود یک آینه نصب کنید

تحقیقات علمی نشان داده است که نصب آینه در کنار یخچال و یا کابینت خوراکی‌ها
می‌تواند به طرز شگفت‌انگیزی در کاهش وزن و همچنین انتخاب غذاهای سالم به شما
کمک کند. علت هم خیلی ساده است، این روش پیش پاافتاده باعث می‌شود تا با کمی
تامل در انعکاس تصویر خود در آینه و دقت به آن، غذاهای سالم‌تری را از یخچال و
یا کابینت خوراکی‌ها بردارید.

۸. تا زمانی که واقعا احساس گرسنگی نکرده‌اید، غذا نخورید

به زمان توجه نکنید، چون ساعت به شما نمی‌گوید کی غذا بخورید، بلکه حواس خود
را به سمت شکم‌تان ببرید تا این فرمان را به شما بدهد که چه زمانی وقت غذا
خوردن است. به حرف شکم خود گوش دهید تا بعد از مدتی تغییر را احساس کنید،
تغییراتی چون دیرتر خوردن وعده‌های غذایی و حتی کمتر خوردن شام.

 ۹. قبل از غذاخوردن مایعات بنوشید

قبل از این‌ که سر سفره غذا بروید، ۲ لیوان بزرگ آب بنوشید. اگر شستن دست‌های
خود را قبل از غذا خوردن فراموش نمی‌کنید، می‌توانید به خودتان این عادت را هم
بدهید که قبل از خوردن غذا، آب بنوشید. با انجام این کار با ولع زیاد پای سفره
غذا نخواهید نشست، همچنین به طور ناخودآگاه از پرخوری پرهیز خواهید کرد.
شرکت‌کنندگان در یک آزمایش علمی که در انگلستان صورت گرفته است، قبل از هر
وعده غذایی حدود ۳۰ میلی‌لیتر آب مصرف می‌کردند که همین موضوع باعث شد در
پایان ۹۰ روز ۱٫۳ کیلوگرم وزن کم کنند و این یعنی ۵٫۲ کیلوگرم در طول ۱ سال.

 ۱۰. برای غذاهای مصرفی خود جایگزین پیدا کنید

با یک تغییر بدون درد و البته خوشمزه در برنامه غذایی خود به راحتی از ورود
۵۵۰ کالری و ۳۸ گرم چربی اضافی به بدن خود جلوگیری کنید. برای اطلاع از این‌
که کدام غذاها را می‌توانید نسبت به یکدیگر جایگزین کنید، به این صفحه
<http://www.eatthis.com/top-swaps-for-weight-loss>
سر بزنید.

 ۱۱. به سمت پله‌ها بدوید

اگر شرایط محل کار و یا منزل‌تان به شکلی است که در طول روز از آسانسور به طور
مداوم استفاده می‌کنید، بهتر است استفاده از پله جایگزین آسانسور شود. در
ساختمان‌هایی که ۵ طبقه و یا کمتر هستند، با این روش زودتر به مقصد خواهید
رسید. طبق تحقیقات صورت گرفته، کارمندانی که در محل کار خود به جای آسانسور از
پله استفاده می‌کنند، توانستند حدود ۱۵ دقیقه در روز از اتلاف وقت خود جلوگیری
کنند. جالب است بدانید که در طول یک دقیقه استفاده از پله بیشتر از دویدن عادی
کالری خواهید سوزاند.

 ۱۲. به تبلیغات تجاری توجه نکنید

دلیل هزینه بالای تبلیغات تجاری توجه و واکنش سریع مردم نسبت به آن‌ها به‌ویژه
تبلیغات مواد غذایی است. در یک تحقیق علمی که نتایج آن در نشریه «روانشناسی
سلامت» (Health Psychology) منتشر شده است، میزان اثرگذاری تبلیغات تلویزیونی
مربوط به مواد غذایی مورد بررسی قرار گرفت. این میزان بسیار زیاد و گواه این
موضوع بود که نگاه‌کردن به تبلیغات تلویزیونی مواد خوراکی باعث می‌شود مخاطبین
آن‌ها بیشتر غذا بخورند.

 ۱۳. کانال تلویزیون خود را عوض کنید

تنها تبلیغات تلویزیونی مواد غذایی باعث نمی‌شود تا شما هوس غذا خوردن به
سرتان بزند، بلکه نگاه کردن به برنامه‌ها و یا شبکه‌های آشپزی نیز این وسوسه
را در شما ایجاد خواهد کرد. پس بهتر است تا می‌توانید از دیدن این نوع
برنامه‌ها نیز اجتناب کنید.

 ۱۴. غذای خود را بیشتر بجوید

«طبیعت افرادی که غذای خود را کم بجوند، تنبیه خواهد کرد». این جمله متعلق به
هوراس فلچر (Horace Fletcher) پیشگام عرصه سلامت غذا است که حدود ۱۰۰ سال پیش
آن را گفت. علم امروز هم با این جمله کاملا موافق است که هر چه بیشتر غذای خود
را بجوید، بدنتان زودتر خود را با حس سیری تطبیق می‌دهد و شما می‌توانید هر
وقت که احساس سیری کردید، از غذا خوردن دست بکشید نه هر زمان که احساس کردید
معده‌تان پر شده است. همچنین از فواید دیگر طولانی‌تر کردن عمل جویدن این
است که می‌توانید مدت زمانی را که غذا با آنزیم‌های داخل دهان شما در تماس
است، افزایش دهید که این کار عمل هضم در معده را بسیار راحت‌تر می‌کند و بعد
از غذا خوردن احساس سنگینی نخواهید کرد.

 ۱۵. به اندازه کافی بخوابید

تحقیقات علمی بسیاری گواه این موضوع است که افرادی که خواب شبانه کمتری
دارند، بیشتر از دیگران در معرض خطر اضافه‌وزن قرار دارند. اگر مجموع ساعات
کمتری در طول شب بخوابید، صبح روز بعد احساس گرسنگی بیشتری خواهید داشت. پس
خواب کافی فراموش نشود.

 ۱۶. قبل از خرید کردن، سیب بخورید

قصد خرید از مغازه خوراکی فروشی دارید؟ اگر پاسخ‌تان مثبت است، قبل از رفتن به
مغازه یک چیزی بخورید. تحقیقات علمی محققین دانشگاه کورنل (Cornell
University) نشان‌دهنده این موضوع است که اگر فردی قبل از خرید کردن غذایی
سبک و ساده مانند سیب را میل کند، تمایل کمتری به خرید مواد خوراکی ناسالم
خواهد داشت. دلیل آن هم این است که خوردن وعده غذایی سالم، ذهن شما را هم سالم
نگه خواهد داشت.

 ۱۷. خوراکی‌های ناسالم خود را پنهان کنید

بر اساس نتایج یک آزمایش که در نشریه «بین‌المللی چاقی» (International
Journal of Obesity  ) منتشر شده است، افراد شاغل در یک اداره، زمانی که ظرف
غذای پیش روی آنها مات بود، نسبت به وقتی‌ که در مقابل آنها ظرف غذای شفاف
قرار داده شده بود، شیرینی کمتری را مصرف می‌کردند، پس مواد غذایی را که
باعث اضافه‌وزن می‌شود در ظرف‌های مات و غیر شفاف قرار دهید تا کمتر تمایل به
خوردن آن‌ها داشته باشید.

 ۱۸. خوراکی‌های سالم را در دسترس خود قرار دهید

طی ۲ آزمایش که به صورت مجزا انجام شد، ۲ نوع خوراکی که یکی سیب و دیگر ذرت بو
داده بود، در اختیار شرکت‌کنندگان قرار گرفت. البته هر بار دسترسی راحت به یکی
از این ۲ خوراکی متفاوت ایجاد شد. نتایج، گواه این موضوع بود که افراد به
خوردن غذایی که دسترسی راحت‌تری به آن دارند، تمایل بیشتری نشان می‌دادند و
میل آنها در انتخاب نوع خوراکی در اولویت پایین‌تری قرار داشت.

 ۱۹. لباس متناسب با بدن ایده‌آلی را که در ذهن‌تان دارید، بپوشید

خانم کیتی ریکل (Katie Rickel) به عنوان یک متخصص روانشناسی به این موضوع
معتقد است که به جای پوشیدن لباس‌های گشاد و پشمی که کل بدنتان را می‌پوشاند،
بهتر است لباس‌هایی شیک و دلخواه خود را بپوشید. چون پوشیدن این نوع
لباس‌ها باعث می‌شود احساس جذاب بودن به شما دست بدهد و همین موضوع مشوقی
خواهد بود تا برای دستیابی بیشتر به شکل ظاهری و تناسب‌اندام‌تان به نحوه
مناسب‌تر و سالم‌تری غذا بخورید.

 ۲۰. با نوشابه رژیمی خداحافظی کنید

طبق نتایج تحقیقات صورت گرفته در مرکز علوم سلامت سن آنتونیو دانشگاه تگزاس
(The University of Texas Health Science Center at San Antonio)، افرادی که
در رژیم غذایی به سر می‌برند و نوشابه رژیمی می نوشند، از وزن بیشتری نسبت به
افرادی که در طول رژیم خود از این نوع نوشابه‌ها استفاده نمی‌کنند،
برخوردارند. هرچند که در تبلیغات نوشابه‌های رژیمی گفته می‌شود که هیچ ضرری
ندارند، اما نتایج علمی گواه این است که این نوشابه‌ها برای کاهش وزن ضرر
دارند.

 ۲۱. قهوه یا چای خود را تلخ بنوشید

اگر با قهوه و یا چای خود شکر و شیر مصرف می‌کنید، باید بدانید که به طور
ناخواسته مقدار زیادی کالری به بدن خود وارد می‌کنید. سعی کنید نوشیدنی خود را
به صورت تلخ یا در نهایت با مقداری کمی از شیر کم‌چرب میل کنید. با رعایت این
نکته با مصرف هر فنجان چای و یا قهوه از ورود ۱۰۰ کالری اضافه به بدن‌تان
جلوگیری کرده‌اید و اگر این عدد را در تعداد دفعاتی که در طول ۱ سال چایی و یا
قهوه می‌خورید ضرب کنید، متوجه خواهید که از حدود ۵ کیلوگرم اضافه‌وزن خود
جلوگیری کرده‌اید.

 ۲۲. در کنار دست‌تان مغز بادام نگه‌دارید

به عنوان یک وعده سبک غذایی می‌توانید تعدادی مغز بادام خام در دسترس خود قرار
دهید. هر مغز بادام غنی از پروتئین، چربی سالم، ویتامین ای (Vitamin E) و مواد
مغذی دیگر است. باید این موضوع را هم یادآور شد که ارتباط مغز بادام با کاهش
وزن بارها به اثبات رسیده است.

 ۲۳. دمای محیط اطراف خود را پایین نگه ‌دارید

طبق آزمایش دانشمندان دانشگاه پزشکی ماستریچ (Maastricht University Medical
Center ) که در نشریه «روند غدد و متابولیسم» (Trends in Endocrinology &
Metabolism)  در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسیده است، دمای هوای بالا (گرم) که به طور
معمول در اماکن مختلفی چون محل کار، مغازه‌ها و مراکز خرید، منزل و حتی
بیمارستان‌ها پیش می‌آید، به مرور زمان می‌تواند باعث بروز بیماری‌های
مختلفی مانند چاقی شود. در نتیجه سعی کنید دمای هوای محیطی را که به طور مداوم
در آن حضور دارید، پایین نگه داشته تا از اضافه‌وزن خود جلوگیری کنید.

 ۲۴. عادت نشستن روی صندلی را ترک کنید

طبق نتایج تحقیقات دانشمندان در دانشگاه چستر انگلستان (University of Chester
in the United Kingdom ) استفاده از میزهای کاری بلند (به شکلی که برای
استفاده از آن‌ها نیازی به نشستن روی صندلی نباشد) می‌تواند به شما کمک کند تا
روزانه ۱۱۴ کالری بیشتر بسوزانید. اگر فرض کنیم در طول سال ۲۶۱ روز کار
می‌کنید، با رعایت این فن ساده حدود ۴٫۵ کیلوگرم از وزن خود را کم خواهید کرد.

 ۲۵. هر چندوقت یک بار رنگ بشقاب خود را تغییر دهید

شاید باور نکنید، ولی با اجرای آخرین روشی که در این مقاله کجارو برای شما
آورده شده است، به راحتی می‌توانید جلوی پرخوری خود را بگیرید. طبق تحقیقات
دانشمندان دانشگاه کورنل آمریکا (Cornell University ) افراد می‌توانند با
تغییر مداوم در رنگ بشقاب غذای‌شان، میزان غذای مصرفی خود را کاهش دهند.
دانشمندان این تحقیق معتقد هستند که‌ این کار باعث می‌شود تا ذهن فرد به جای
مصرف غذا متوجه تغییراتی شود که چشم آن را می‌بیند و همین موضوع باعث کاهش در
میزان غذایی مصرفی می‌شود.




--

--


اینگونه نباش و با این افراد همنشینی و رفاقت نکن

با سلام خدمت شما بازدید کننده گرامی همانطور که میدانید در میان عوامل متعددی که سبب رشد و بالندگی فکری هر فردی میشود و در این نوشتار مجال گفتن تمامی آنها نیست داشتن همنشین دوست و رفیق مناسب و دارای سلامت فکری و جسمی نیز سبب رشد فکری و روحی  و معنوی انسان میشود من در این نوشتار قصد آن را دارم تا به نوزده ویژگی افرادی که بازنده هستند و اگر با آنها بنشینی به جایی نخواهی رسید ذکر میکنم البته باید توجه داشت سعی کنیم این ویژگیها را اگر خدای نکرده دارا هستیم ترک کنیم تا همنشین خوب و مورد اعتمادی برای اطرافیان خود باشیم.






افراد بازنده چه ویژه گیهایی دارند ؟

1_ مراقبت خواهی؛
همیشه باید عده ای مثل نوکران دست به سینه از آنها مراقبت کنند.

2_ اعتماد به نفس؛
از آنجایی که مسئولیت پذیر نیستند و هرگز خود را مقصر نمی دانند، از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند.

3_ سرکوبی؛
این افراد به  خود حق می دهند دیگران را سرکوب کنند اما کسی نمی تواند آنها را سرکوب کند.

4_ تهاجم؛
نسبت به همه چیز حالت تهاجمی دارند؛ هنگام بیدار شدن، زمانی که از آنها انتقاد می شود...

5_ تعصب فکری؛
از ویژگیهای این افراد تعصب نابجا درباره افکار و عقاید خودشان میباشد

6_ وقاحت؛
هرگز در صف نمی ایستند. هرگز خواهش نمی کنند. همواره دستور می دهند. هرگز تحقیق نمی کنند. نیشدار و یا با دادزدن صحبت می کنند. دوست دارند کار دیگران را به
اسم خودشان تمام کنند.

7_ تسلط بر دیگران؛
بیشتر این افراد  به دنبال حداکثر بهره کشی از دیگران و تغییر دائم قوانین بر اساس منافع خودشان هستند.

8_ عدم شادی و شوخ طبعی؛
به هیچ وجه ظرفیت ندارند که با آنان شوخی کنید. به دنبال شاد کردن شما هم نیستند. به جای آن، تمسخر کردن، پوزخند زدن .

9_ انکار؛
این افراد   انکار را نوعی هنر می دانند. معتقدند هرگز اشتباه نمی کنند و منکِر تمام مشکلاتی می شوند که آنها به وجود آورده اند.

10_ ارعاب؛
سعی می کنند با ترساندن و اسارت فکری دیگران، آنان را برده ی خود کنند.

11_ عشق صرفا به خود؛
چنین فردی  صرفا عاشق موقعیت، مقام، ثروت و نظرات خودش است. تنها عاشق خود است و بس.

12_ بی معنی بودن فداکاری؛
برای چنین افرادی  فداکاری معنایی ندارد.

13_ در ارتباط با دیگران؛
عیب جو و به شدت دروغگو هستند.

14_ شنونده های خوب؛این افراد  خوب به شما گوش میدهند تا نقاط ضعف شما را شناسایی و در زمان مناسب از آن سوء استفاده کنند.

15_ غیر قابل اعتماد بودن؛
دروغگویی و دسیسه کار آنهاست و هرگز نمیتوان به آنان اعتماد کرد.

16_ خشم؛
این افراد  پُر از خشم اند. اعتقاد دارند خشم بهترین ابزار برای پیشبرد اهدافشان است. هنگام بیدار شدن، وقتی از آنان طلب وام میکنید یا طلبتان را تقاضا می کنید،
هوا بارانی باشد، قهوه شان سرد شود ....در بسیاری از این مواقع خشم خود را نشان می دهند.

17_ غُر زدن؛
در بسیاری از موارد حتی اگر چیزی به نظر همه بدون اشکال و پسندیده باشد، باز غر میزنند.

18_ شراکت؛
فقط شما را در بدبختی و تقصیرهایشان شریک می کنند نه در موفقیت و پول و مقام شان.

۱۹ استهلاک؛
گذر زمان آنان را خسته و فرسوده می کند و رفته رفته متقاعد می شوند شاید راه بهتری برای ادامه زندگی شان وجود داشته باشد





--