با سلام و درود فراوان انسان با آرزوهایش زنده است و زندگی میکند همیشه بهترینها را خواهان است اما گاها رسیدن به برخی آرزوها اگر نگویم غیر ممکن است باید پذیرفت سخت است و انگار تنها باید با یاد آنها خوش بود و این خلأ نرسیدن به آرزوی فرد تنها با دلخوش بودن به داشته ها پر شدنی است در این خصوص فریدون مشیری شعری زیبا با مایه طنز دارد که تقدیم میگردد امید که مورد توجه قرار گیرد.
گر نداری فرش کاشان، کشک کرمان را بچسب!
گر نداری بنز خوشگل، دود پیکان را بچسب!
گر نداری پول تفریح آمستردام و رم
کن قناعت ،گردش قوچان و سمنان را بچسب!
گر نداری پول کافی تا خوری ماهی سفید
اشکنه با تخم مرغ و لقمهای نان را بچسب!
گر کمربند قشنگ قیمتی مقدور نیست
چون نیاکان، همتی کن بند تنبان را بچسب!
گر تورا حاصل نگردد پیپ یا سیگار برگ
کافه ی مش مهدی و نی پیچ قلیان را بچسب!
گر نداری دوستی فرزانه و یاری عزیز
صحبت یاران رند چاله میدان را بچسب!
گر نداری سرپناهی تا درآن منزل کنی
یا بدهکاری به صاحبخانه، زندان را بچسب!
گر شدی بیمار و پول دکتر و دارو نبود
هرچه عزرائیل گوید، گوش کن، آن را بچسب..!!!!
شاعر:فریدون مشیری