وبلاگ شخصی جابر جعفری

سلام بازدید کننده گرامی به وبلاگ شخصی جابر جعفری خوش آمدید این وبلاگ جهت انتشار پستهای شخصی اینجانب با موضوعات متنوع و گاها انتشار مهمترین رویدادهای زادگاهم شهر کارچان ایجاد گردیده است قبلا از حسن توجه شما کمال تشکر را دارم

وبلاگ شخصی جابر جعفری

سلام بازدید کننده گرامی به وبلاگ شخصی جابر جعفری خوش آمدید این وبلاگ جهت انتشار پستهای شخصی اینجانب با موضوعات متنوع و گاها انتشار مهمترین رویدادهای زادگاهم شهر کارچان ایجاد گردیده است قبلا از حسن توجه شما کمال تشکر را دارم

زن نمونه از دیدگاه اسلام باید چه ویژگیهایی داشته باشد


با سلام و با آرزوی بهترین آرزوها برای شما بازدید کننده گرامی درین نوشتار برآنم تا به مشخصات و ویژگیهای یک زن نمونه از نظرگاه دین اسلام بپردازم امید که مورد قبول و توجه واقع گردد


ویژگیهای یک زن نمونه از دیدگاه اسلام

مشخصات یک زن نمونه
وقتـی سخن از نمونه بـودن چـیزی بـه میان میآید اولین سوالی که مطرح می شود این است که نمونه بودن در چه جنبـه ای و از چه دیدگاهی؟ مثلا وقتـی از نمونه بـودن
یک انسان گفتـگو بـه عمل میآید بـاید دید اولا در چـه زمینه ای در جـستـجـوی آنیم, از نظر عـلمی, هنری, ادب و اخـلاق و یا چـیزهای دیگر؟ و ثـانیا: از چـه منظری
بـه آن نگاه می کنیم. ما از هر دیدگاهی بـخـواهیم در صـدد معرفی نمونه برآییم بخصوص در مسایل انسانی طبـعا بـاید فرهنگ و ارزشهای خاص پذیرفته شده آن را در نظر
بگیریم و بر اساس آن بـه داوری بـنشینیم. تعریف زن نمونه اگر از منظر انسان غربـی انجام گیرد, صورتـی دارد و اگر بـا تـوجـه بـه اصول و ارزشهای دینی و اسلامی
باشد, شکلی دیگر خواهد داشت. طبـیعی است که ما از دیدگاه فرهنگ خودی و قرآنی در پی آن هستـیم و الزاما بـایستـی در مقام قضاوت به همان ارزشها چشم بدوزیم و همان
را ملاک داوری خود قرار دهیم. ●معیارهای لازم در زن نمونه ارزشهای اسلامی در باب انسان دو گونه اند. بـرخی از آنها مشترک بـین زن و مردند و جـنسیت افراد در
آنها دخالتـی ندارد. و آنها همانهایی هستند که به انسانیت انسان بـرمی گردند, از قبـیل علم, عقلانی بودن, مکارم و فضایل اخلاقی, معنویت و معرفت الهی و مانند
آن, و برخی دیگر مسایلی است که با توجه به ویژگیهای جنسی افراد مورد توجهند که در هر کدام از مرد و یا زن متـفاوتـند, و در عین حـال فلسفه این گونه ارزشـها
که بـه صورت احـکام و یا حـقوق تـجـلی می کنند, در راستای تإمین همان مصالح کلی نوع بشر و اصل انسانیت است. برای مثال, مسإله وجوب رعایت پـوشش بـدن بـه جز صورت
و دستها تا مچ گرچه از احکام اختـصاصی زنان است ولی این قانونی است که مراعات آن هم نگهبـان عفت و طهارت روحی و حرمت خود زن است و هم پاسدار حریم معنویت و اخلاق
بـین مردان است و یا جـهاد, گرچـه از احکام ویژه مردان اسـت و لکن در سـایه جـهاد اسـت که کرامت و شـرافـت انسـانی جـامعه, از زن و مرد مصـون مانده و ازدسـتـبـرد
و غارت بـدخواهان و سرکشان در امان می ماند, که تـمامی اینها از اصول و ارزشهای نوع بشری اسـت و این موضوع ریشه در انسـان شناسـی اسـلام دارد زیرا بـر اساس
معرفت دینی و قرآنی زن و مرد اولا انسانند و سپس دو جنس مخالف و این جنبه, موضوعی است جانبی و ثانوی. و این نکته ای بسیار مهم است, زیرا اگر در نگرش ما قضیه
بر عکس بوده و تعدد و تخالف اصل باشد, در قضاوت ما نسبت به زن و شخصیت و حقوق او, اثر خواهد گذاشت. قرآن کریم می فرماید: ((هو الذی خـلقکم من نفس واحـده و جـعـل
منها زوجـها …)) او کسی است که شما را از جـان واحـد آفرید و جفتـش را از آن قرار داد.(۱)این جـمله: ((و جـعل منها زوجـها)) بـویژه بـا تقدیم کلمه ((منها))
خود گویای این حقیقت است که از منظر قرآنی زن و مرد دارای یک ریشـه و اصـلند که همان انسـانیت است و مذکر و مونت بودن, مسإله ای فرعی است. لذا در معرفی زن نمونه,
اگر تنها به جنبـه های مشترک توجه شده و جنبه های اختصاصی او فراموش شود بـه همان اندازه مضر و انحراف از حق است که تإکید بـر احکام و حقوق ویژه و بـه نسیان
سپـردن وجه مشترک, زیان بـار است. و تعریف جامع از آن بـایستی بـا نگرش همه جانبـه و فراگیر نسبـت بـه شخصیت و احـکام و حـقوق زن صورت بگیرد تا تعریفی صحیح
و منطبق با حقیقت باشد. ●زن نمونه, مفهوم و مصداق معرفی هر چیز نمونه گاهی بـه صورت مفهومی و کلی انجـام می شود که در این تـعریف همان گونه که اشاره کردیم بـاید
معرف, مجموعه اوصاف و مسایلی که در کمال آن چیز دخالت دارند در نظر بـگیرد و بـه آن بـپردازد ـ و گاهی هم بـه گونه نشان دادن و تعیین مصداق است. در مورد انسان
و یا زن نمونه هم این چنین است. شکل اول آن بـا دشواری چـندانی روبـه رو نیست و بـا وقوف نظری بـه ارزشها و کمالات انسانی می توان بدان دست یافت. بر این اساس
می توان گفت: زن نمونه کسی است که بـا بـرخورداری کامل از دانش مفید و هدایت گر, اندیشه و تـعقل, معنویت و اخلاق و خداشناسی, ادب خانوادگی و اجتـماعی و تـواناییهای
جسمی و روحی, بتواند همسری شایسته بـرای شوهر و مادری خوب و وظیفه شناس بـرای فرزندان بـوده و بـا حفظ معقول و خداپسندانه شوونات و خصایص زن مسلمان, در بیرون
خانه نقشی را که اجتـماع بـر عهده او گذاشتـه است بـه درستـی و امانت ایفا کند. و بـدیهی است آنچه بـرشمردیم مراتب و درجات بـسیار زیاد داشته و دامنه ای بـس
وسیع دارد و هر زنی در آنچه گفتیم قویتر باشد, جنبه نمونه بودن او هم برجسته تر و درخشنده تر خواهد بود. و اما اگر معرفی زن نمونه, بـه لحاظ مصداقی و عینی آن
بـاشد, خـالی از دشواری نیست زیرا چـنین کاری مستـلزم این است که شخـص معرفی کننده بـه خوبـی بـه اوصاف و سجایای اخلاقی و ملکات نفسانی شخـص معرفی شده و نیز
دیگرانی که بـاید در مقایسه بـا آنان این کار صورت پذیرد و میزان قوت و ضعف هر یک از آنها واقف باشد, تا بتواند قضاوتی درست و منطبق با واقع داشته باشد و این
بـه خاطر این است که ما با این کار به دنبـال این هستیم که شخص معینی را بـه عنوان نمونه انسانی بـه سایر مردم نشان دهیم تا آنان او را الگو و مقتدای خود قرار
داده و با دلی راحت بـه سوی همانندسازی خویش با او حرکت و اقدام کنند. و همه می دانیم چنین کاری بـسیار سخت و پیچیده و نسبت بـه مراحل و مراتبـی از آن بـرای
انسانهای عادی غیر ممکن اسـت. و هر چـه دامنه علم, فرهنگ, تـعـقل و آداب انسانی بـین اقشار مختـلف جـامعه بـه لحاظ کمیت و کیفیت گستـرش یابد, این کار با دشواری
بیشتری روبـه روست. زیرا بـر اثر گسترش معرفتـها, افراد انسانی بـه لحـاظ مکارم و درجـات کمالی بـه هم نزدیک تر شده و فاصله بین مراتب آنان کمتر می شود و در
این اوضاع انگشت تعیین روی فردی خاص بـه عنوان نمونه انسانی گذاشتن, کاری است در نهایت اشکال. تـوجه دقیق بـه آنچه گفتـیم دو نکتـه اساسی را بـرای ما روشن می
سـازد. اول آنکه معلوم می شـود شـناخـت و معرفی مصداق و نمونه جامع و کامل انسانی جـز از سـوی آفریدگار انسـان و کسـی که بـه هدایت و الهام از او سخن می گوید
ممکن نیست. زیرا تـنها اوست که می داند چه آفریده و به تمامی مراتب و کمالات و شایستگی های افراد بشر واقف است و بهترین و بـرجسته ترین آنها را که لایق حمل
رسالت و عهد الهی اند می شناسد. و این نکته ای است بـسـیار مهم که اسـاس اعتقاد ما شیعیان را تشکیل می دهد. قرآن کریم می فرماید: ((الا یعلم من خلق و هو اللطیف
الخبـیر)) آیا خدا بـه آفریده خود آگاه نیست او آگاه و بـه دقایق و ظرایف امور و اشخاص مطلع است.(۲) به کارگیری کلمه ((لطیف)) که آگاهی به لطایف و خفیات کارها
و مردمان است و از ویژگیهای علم الهی است, در این آیه شایان توجه است. در جای دیگر می فرماید: ((الله إعلم حیث یجـعل رسالتـه …)) خداوند بهتر می داند رسالت
و عهد خود را به چه کسی بسپارد …(۳) و دیگر آنکه معلوم شد هر چه دامنه علم و فرهنگ بـشر تـوسعه و رشد یابد, نیاز انسان به نمونه های بـرتر و معصوم الهی که دارای
مقامهایی دست نیافتـنی بـرای بـشر عادی است زیادتـر و محسوس تـر می شود و به تدریج الگوهای معمولی کمرنگ شده و کارآیی خود را از دست می دهند و اوضاع جهانی و
قافله بـشری بـه سرحدی می رسد که جز با وجود حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه)و رهبری او اشباع شدنی نیست.

منابع:
۱ـ سوره اعراف, آیه ۱۸۹.
۲ـ سوره ملک, آیه ۱۴.
۳ـ سوره انعام, آیه ۱۲۴.
۴ـ فـاطمه الزهرا, عـلامه امینی, بـه کوشـش حـبـیب چـایچـیان, انتشارات امیرکبیر, ص۷۱.
۵ـ تفسیر المیزان, چ بیروت, ج۳, ص۷۲.
۶ـ تفسیر صافی, چاپ قدیم, تفسیر سوره توحید, ص۵۴۰.
ماهنامه پیام زن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.